گرگ در باورها، فولكلور، ادبیات آذربایجان و ترك ها - قسمت اول
یازار : رضا صيامي
+0 به یه ندیم / پسندیدمگرگ در فرهنگ عمومی ترك ها و آذربایجان
گرگ از دیرباز در فرهنگ ترك و آذربایجان نماد تسلیم ناپذیری، قدرت و نامیرایی بوده است. ضرب المثل های (آتالار سوزو) زیر نمود بارز حضور گرگ به عنوان نماد و توتم در فرهنگ ترك بوده است.
گرگ در ادبیات آذربایجان و دنیای ترك
در كتاب "اوغوز خاقان دستانی" به دفعات به "گرگ راهنما" بر می خوریم. در این داستان آمده است كه نوری آبی از آسمان تابید و از میان آن گرگی آبی رنگ و بزرگ ظاهر شده و راه درست را به اوغوز خاقان و لشكریانش نشان داد.(داستان معروف ارگنه قون)
در كتاب دده قورقود، گرگ نماد خوش یمنی و قدرت و نترسی است. در داستان "غارت خانه سالور قازان"، آمده است كه قازان بگ با گرگی روبرو می شود و این دیدار را نماد خوش یمنی به شمار می آورد و از گرگ خبر می گیرد:
...
"اوردومین خبرین بیلیرمی سن دئگیل مانا
قارا باشیم قوربان اولسون، قوردوم، سانا"
یا در داستان "قاضیلیق قوجا اوغلو یگنك" قهرمانان به گرگ تشبیه می شوند:
"یئتدیگیمده یئل یئتمزدی.
یئدی اورغونوم، یئنی باییرین قوردونا بنزه ردی، ایگیتلریم!"
در داستان كوراوغلو هم نشانه هایی از گرگ دیده می شود. در سفر دربند كوراوغلو، او با مومنه دختر عرب پاشا حاكم دربند ازدواج می كند. فرزند این ازدواج حسن بگ نامگذاری می شود ولی به علت قدرت بدنی و قد و قواره درشتش معروف به "قورد اوغلو" می شود. پس از ماجراهای فراوان پدر و فرزند به هم می رسند.
نظامی، شاعر بزرگ آذربایجانی نیز در شعرهایش به دفعات نگاهی مثبت به گرگ داشته است. نظامی در معرفی خود می گوید:
پدر بر پدر مر مرا ترك بود
به فرزانگی هر یكی گرگ بود
نظامی در جایی دیگر و در تعریف انسان با تجربه و فرزانه از لفظ گرگ پیر استفاده می كند:
ز باران كجا ترسد آن گرگ پیر
كه گرگینه پوشد به جای حریر
صائب تبریزی نیز با الهام از این بیت نظامی، یوسف بی طالعش را به گرگ آزموده تشبیه می كند:
نیست دلگیر از زر قلبی كه در كارش كنند
یوسف بی طالع ما گرگ باران دیده است
جالب است "گرگ باران دیده" كه با شعر نظامی به ادبیات فارسی راه پیدا نموده است، امروز هم به معنای انسان زیرك، با تجربه و امتحان پس داده به كار می رود. در انجمن آرای ناصری (به نقل از لغتنامه دهخدا) می خوانیم:
دوش می رفتم بكوی یار بارانم گرفت
در میان عاشقان من گرگ باران دیده ام
نظامی حتی دهل های ساخته شده از پوست گرگ را هم دارای قدرتی خارق العاده می داند:
دهل های گرگینه چرم از خروش
در آورده مغز جهان را به جوش
نظامی همچنین در هفت پیكر برای توصیف نژاد اصیل زاده ای، راه رفتنش را به شیر و ترسناك بودنش را به گرگ مانند می كند:
بود سرهنگی از نژاد بزرگ
تند چون شیر و سهمناك چو گرگ
مختومقلی فراغی شاعر بزرگ تركمن هم در این شعر، كلمه گرگ را معادل مردانگی به كار می برد:
مرد ایگید مرد یئردن اؤنه ر
نامرد اصیل ها مرد اولماز
قوردون گؤزوندن اود یانار
چاققال – تولكولر قورد بولماز
یوسف خاص حاجیب در كتاب "قوتا دوغو بیلیك" برای یك رزمنده صفاتی از حیوانات مختلف را در نظر می گیرد و قدرت گرگ را برای یك جنگجو واجب می شمارد:
ساواشدا اولمالی آسلان اوره كلی
دؤیوشده گرك قاپلان بیله كلی
دونقوز كیمی عینادچی، قورد كیمی گوجلو
آیی كیمی آزغین، یابان اؤكوزو اؤجلو
در ادبیات معاصر تركی هم گرگ جایگاه ویژه خود را دارد. چنگیز آیتماتوف نویسنده بزرگ قرقیز در رمان "قیامت" به زندگی گرگ ها می پردازد. قهرمانان این رمان دو گرگ خاكستری به نام های "آق بارا و تاش چاینار" تجربه برخورد با انسانهای مختلف را روایت می كنند و در خلال این ماجراها، شرایط، مشكلات، تضادها و رسوم زندگی انسان امروزی را مطرح می كنند.
"فیكرت قوجا" شاعر آذربایجانی با الهام از همین رمان شعر زیر را سروده و آن را به چنگیز آیتماتوف تقدیم كرده است:
قوردون روحو آج اولور
گؤیدن، یئردن باج آلیر
جانینداكی آجیلار
اولار قیامته جن
من قورد، سن قورد، اودا قورد
دونیا دریا، آدا قورد
گزه ر بو دریادا قورد
گه لر قیامته جن
حاققی وار بوز اوزونده
مایاغی وار گؤزونده
چارپیشار یئر اوزونده
قالار قیامته جن
---------------------------------------- ادامه دارد ---------------------------------