خط قرمز!

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم


محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در جلسه معاونان آموزش ابتدایی و مسؤولان آموزش و پرورش عشایر سراسر کشور: «آموزش دانش‌آموزان به ادبیات و تکلم فارسی، خط قرمز ماست و در مناطق دو زبانه، معلم برای ارتباط بهتر با دانش‌آموز از زبان محلی استفاده می‌کند، در حالی که زبان فارسی به عنوان خط وحدت کشورمان، باید در مدارس استفاده شود.»

خط قرمز! بالاخره هر کس خط قرمزی دارد. جناب وزیر! اگر خط قرمز شما زبان فارسی است، زبان مادری و هویت ما هم خط قرمز ماست. اصل ۱۵ قانون اساسی، بند هفتمِ ماده ۱۰ قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و ... نحوه تعامل این خطوط قرمز را به روشنی نشان می‌دهد.

جناب وزیر! اگر شما به خاطر عدم اجرای تمامی موارد قانونی اشاره شده و عدم احقاق حقوق اولیه انسانی بیش از ۷۰ درصد دانش‌آموزان کشور (طبق گزارش وزیر اسبق آموزش و پرورش بیش از ۷۰ درصد دانش‌آموزان، دو زبانه‌اند) استیضاح و محاکمه شده بودید، با رسم خط قرمز جدیدتان، خط جراحت تازه‌ای بر چهره و روح زخمی این دانش‌آموزان وارد نمی‌کردید! این را بدانید که اینگونه سخن گفتن، نه تنها «وحدت‌ آفرین» نیست؛ بلکه گامی است در جهت واگرایی و جدایی بیشتر...



اسناد ارمنی ، مشت نمونه خروار!

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم
اسناد ارمنی ، مشت نمونه خروار!

دکتر کارن خانلری، نماینده ارامنه تهران و شمال در مجلس شورای اسلامی، فروردین ماه 1395 مقاله ای با عنوان «یک مدرک تاریخی در منابع عثمانی در خصوص قراباغ» با زیر عنوان «قابل توجه کسانی که هویت ارمنی قراباغ را مورد سوال قرار می دهند» به رشته تحریر در آورده است. این مقاله همزمان در سایت موسسه خدمات و ترجمه هور [1]و روزنامه ارمنی زبان آلیک [2] منتشر شده است.
کارن خانلری در این مقاله با استناد به فرهنگ بزرگ قاموس الاعلام [3] (فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا و اسامی خاص) نوشته شمس الدین سامی[4] با تحریف آشکار در ترجمه و اختفای عمدی سایر اطلاعات مرتبط کتاب سعی دارد ثابت کند که قره باغ متعلق به ایروان و ارمنستان بوده است. نویسنده هنگام اشاره به حدود ایروان در کتاب قاموس الاعلام یادآوری می کند که «در آن زمان [زمان نگارش کتاب] هنوز جمهوری به نام آذربایجان در قفقاز وجود نداشت» ولی این نکته مهم که در آن زمان جمهوری ارمنستان هم وجود خارجی نداشت را متذکر نمی شود و این سرمنشأ تحریفات و برداشتهای ناصواب می گردد.
در ماده اریوان (ایروان) کتاب قاموس الاعلام(جلد 2، صفحه 845) آمده است: « ایالت ایروان از ایالات اداره قفقاز روسیه در جنوب سلسله کوههای قفقاز است. این خطه در 1244 هجری از ایران به روسیه منتقل شده، ابتدا با نام بشقه اداره شده و بعدا با نامهای ایروان و نخجوان به دو ایالت تقسیم شده و نهایت در سال 1868 میلادی به صورت یک ایالت در آمده و به اسم مرکزش ایروان مسمی گردیده است. این ایالت از غرب به قارص[5]، از شمال به تفلیس و یلیساوتوپول(گنجه)[6]، از مشرق به یلیساوتوپول(گنجه) و از جنوب به مرزهای ایران و عثمانی محدود شده است. مساحتش 27822 کیلومتر مربع است و 667462 نفر جمعیت دارد. که بیشترشان ترکمان و ارمنی هستند. با اینکه ایالت تابع اداره عمومی قفقاز به مرکزیت تفلیس هست ولی خود به هفت شهرستان به شرح زیر تقسیم می گردد...

اراضی آن کوهستانی است. شاخه ای از کوههای پامباق که حوضه آراز را از حوزه کور (kür) جدا می کند، از طرف شمال دریاچه گوگچه و کوههای آلاگؤز، قزل داغ، گؤزل دره، قوقو و زانغاجور در قسمت جنوب غربی امتداد یافته و در قسمت شرق و در مرزهای قره باغ یکی شده و دریاچه گوگچه را به صورت یک حوضه داخلی در می آورد...»

آقای کارن خانلری به صرف نام برده شدن از قره باغ در عبارت «قره باغ حدودنده» به معنای (مرزهای قره باغ) بدون توجه به معنی متن، قره باغ را از نواحی و شهرهای ایالت ایروان معرفی می کند. وی به این هم بسنده نمی کند و در تحریفی آشکار و حذف جملات بعدی قره باغ را از ایالت گنجه به ایالت ایروان منتقل می کند.
در ماده قره باغ کتاب قاموس الاعلام (جلد5، صفحه 3621) آمده است: «خطه ای در قفقاز، بین رودخانه های کور، آراز و ایالت ایروان قرار دارد. در سال 1813 از ایران به روسیه منتقل شده است. متعلق به شهرستان شوشا و تابع ایالت یلیساوتوپول(گنجه) است. 18000 کیلومتر مربع وسعت و 250000 نفر جمعیت دارد. نصف اهالی اش ترک آذربایجانی و نصف دیگرش ترکیبی از ایرانی، ارمنی و روسهاست»
نویسنده با حذف قسمت های آخر و تحریف بخش اول متن را به این صورت ترجمه کرده است: «قره باغ: بین [رود] کور و [رودخانه] آراس قفقاز در ایالت اریوان قرار دارد.» و بالطبع نتیجه دلخواه خود را هم گرفته است!
سوالی که بلافاصله بعد از مشاهده عمق تحریف و دروغ به ذهن متبادر می شود این است که آیا تمام اسناد مظلوم نمایانه ارمنی در باب ادعاهای ارضی و نسل کشی اینگونه اند؟ آیا این مورد می تواند به مثابه مشتی نمونه خروار باشد؟
سوال دیگری که با توجه به موقعیت و شخصیت اجتماعی نویسنده ذهن را درگیر خود می کند این است آیا آقای دکتر کارن خانلری با این حد از دروغ پردازی آشکار و تحریف مدارک و اسناد تاریخی شایستگی نمایندگی ملت را در مجلس شورای اسلامی دارد؟ با توجه به اصل84 قانون اساسی که نمایندگان مجلس را مسئول در برابر همه ملت می داند و به آنها حق اظهار نظر و رأی در همه امور مملکتی را می دهد؛ آیا چنین فردی که آشکارا برای منافع فردی و قومی خود دست به تحریف مدارک و اسناد می زند، می تواند در لحظات حساس منافع ملی را به منافع قومی خود ترجیح بدهد؟

----------
 ‌منابع، مآخذ و توضیحات:
----------
[1]http://www.hoosk.net/fa/karabakh/articles/item/575

[2] http://www.alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/1707

[3] قاموس‌الاعلام، فرهنگ تاریخی و جغرافیایی، به زبان ترکی عثمانی، تألیف شمس‌الدین سامی است. این کتاب مشتمل بر زندگینامه رجال شرق و غرب از طبقات مختلف و شرح شهرها و ممالک و غیره‌ است، و در ۶ مجلد در سال‌های ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۶ هجری قمری (۱۸۸۹ تا ۱۸۹۸ میلادی) در استانبول چاپ شده‌ است.

[4] نویسنده، فرهنگ‌نویس، فیلسوف و نمایشنامه‌نویس عثمانی

https://tr.m.wikipedia.org/wiki/%C5%9Eemseddin_Sami

[5] قارص در زمان نگارش کتاب در محدوده روسیه تزاری قرار داشت. با امضای عهدنامه مسکو و متمم آن عهدنامه قارص بین دولت روسیه بلشویکی و مجلس ملی کبیر ترکیه در سال 1921 قارص همراه ایغدیر، اردهان و باتوم به ترکیه واگذار شد. در عهدنامه قارص همچنین رعایت خودمختاری نخجوان تضمین گردید. عهدنامه قارص را علاوه بر روسیه و ترکیه، جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی، جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان و جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی نیز امضا کرده اند.

[6] یلیساوتوپول نامی است که روسیه تزاری به شهر و منطقه گنجه بعد از عهدنامه گلستان داده بود. این شهر در زمان تسلط اتحاد شوروی کیروف آباد خوانده می شد.

--------

نسخه الکترونیکی فرهنگ 6 جلدی قاموس الاعلام نوشته شمس الدین سامی چاپ استانبول از سال 1889 تا 1898 میلادی نزد نگارنده موجود است.

آرديني اوخو / ادامه مطلب

بررسی حقوقی مصاحبه صالحی درباره ترکیب جمعیتی کشور

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم
بعد از انتشار مطلب «جمعیت ترک های ایران چقدر است؟» و استقبال قابل توجهی که از آن به عمل آمد، تمامت خواهان به تکاپو افتادند که به هر طریق ممکن از تاثیر مطلب و اسنادی که در آن مورد تاکید قرار گرفته بود بکاهند. از اسناد اشاره شده در آن مطلب مصاحبه علی اکبر صالحی، وزیر خارجه وقت با خبرنگاران ترکیه ای در فرودگاه اسن بوغا آنکارا است. صالحی در بخشی از این مصاحبه می گوید: «ما کم و بیش زبان مشترکی داریم، بیش از 40% مردمان ایران به زبان ترکی صحبت می کنند و این می تواند نکته بسیار مثبتی در روابط ترکیه ایران تلقی شود.»

اخیرا سایت «آذریها» مقاله ای انتشار داده [1] و به گمان خود سعی کرده است که مصاحبه علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه سابق و معاون فعلی رئیس جمهور را بررسی حقوقی نموده و آن را از اعتبار بیندازد. و در این کار تا آنجا پیش رفته که صالحی را هنگام مصاحبه فاقد «تعمد عقلانی» دانسته است.

در اینجا قصد ندارم که به این موارد بپردازم. بلکه بخشی که از نظر حقوقی به مصاحبه پرداخته را بررسی می نمایم تا روشن شود که حتی از حقوق و قانون هم چگونه سؤ استفاده می کنند تا روشنایی حقیقت را در پستوهای تاریک زندانی کنند.
این سایت در مورد مصاحبه فوق الذکر می نویسد:
«آیا چنین اظهاری از سوی وزیر امور خارجه ایران چقدر ارزش و اعتبار دارد؟ به عبارت دیگر سندیت این اظهارات چقدر است؟
نخست باید به تعریف «سند» در حقوق ایران توجه کرد. طبق ماده 1287 قانون مدنی، سند رسمی عبارت است از سندی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در« نزد سایر مأمورین» در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند.
برداشت ما از این ماده به صورت خلاصه این گونه می تواند باشد: سند رسمی عبارت است از سندی که در نزد مامورین در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشد.
بنابراین این ملاحظات در تحلیل اظهارات صالحی باید مورد توجه باشد:
استفاده از صحبتهای دیپلماتیک و تعارفات این چنینی، نمی تواند سند موجهی برای تحلیل ترکیب جمعیت ایران باشد. زیرا مباحث مربوط به آمار یا ترکیب زبانی کشور، مرجع صالح خود را دارد که حسب شرایط میتواند رئیس سازمان آمار یا سازمان ثبت احوال یا وزارت کشور باشد. لذا اظهارات اقای صالحی فاقد سندیت است زیرا در حدود صلاحیت مقام وزیر خارجه نیست.
ملاحظه دوم اینکه قید مقررات قانونی نیز سندیت چنین اظهاراتی را نقض می‌کند. اصولا در ایران آمار و شاخص های قومی جمع آوری نمی‌شود که یکی از مسئولین اطلاع درستی در این خصوص داشته باشد! بنابراین اظهارات وزیر خارجه علاوه بر اینکه در خارج از حدود صلاحیتی است بر طبق مقررات هم صورت نگرفته و صحبتی غیرجدی محسوب می شود.
از این رو هر نوع ارجاع به اظهارات آقای صالحی در خصوص ترکیب زبانی کشور فاقد وجاهت علمی است.»(پایان نقل قول)
منطق حاکم بر نوشته آنقدر ضعیف هست که نویسنده مطلب را با نام خود انتشار نداده است و در سایت اثری از نام نویسنده نمی بینیم.
نویسنده ابتدا می خواهد سند را تعریف کند ولی با زرنگی تمام به جای ماده 1284 قانون مدنی که می گوید: «سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد.» و ماده 1286: «سند بر دو نوع است : رسمی و عادی » مستقیما می رود سراغ ماده 1287 و تعریف سند رسمی را به جای تعریف سند ارائه می دهد که نتیجه دلخواه خود را از آن بگیرد.
کجای دنیا مرسوم است که مقامات دولتی مصاحبه خود را در دفاتر اسناد رسمی انجام داده و زیر آن را امضا کنند و تازه ذیل امضا هم بنویسندکه «ثبت با سند برابر است»؟!
برابر قانون مدنی ایران اسناد بر دو نوعند: رسمی و عادی. جایی که سند رسمی نباشد، سند عادی در محکمه حاکم می شود.
توجه به ماده 1291 قانون مدنی ما را به نکته جالبی می رساند. این ماده در دو مورد به سند عادی، اعتبار سند رسمی را می دهد. بند اول این ماده می گوید: «اگر طرفی که سند بر علیه او اقامه شده است صدور آن را از منتسب الیه تصدیق نماید» از آنجایی که نویسنده صدور مصاحبه را تصدیق نموده، پس مفاد مصاحبه در مورد وی سندی رسمی محسوب می گردد.
شبهه دیگری که نویسنده وارد نموده است، «عدم صلاحیت» وزیر خارجه برای چنین اظهاراتی هست و اینکه این سخنان خارج از وظایف وزارت خارجه و وزیر متبوع آن است. گرچه طبق ماده 1293 قانون مدنی، اسناد رسمی که خارج از صلاحیت مامور تنظیم کننده تهیه شده باشد؛ از رسمیت می افتد ولی باز هم در حکم سند عادی باقی می ماند که در غیاب سند رسمی، قابلیت استناد و استفاده در محکمه را دارد. ولی با عنایت به آنچه در ادامه خواهد آمد اظهار نظر در مورد ترکیب جمعیتی از نظر زبانی، ائتنیکی در صلاحیت وزارت خارجه و بالطبع وزیر امور خارجه هم می باشد. از این نظر هم شبهه ای نمی توان در رسمیت سند وارد نمود.
برای ورود به مبحث نگاهی می اندازیم به موادی از قانون وظایف وزارت امور خارجه:
«ماده 1 - وزارت امور خارجه عهده‌دار اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
ماده 3 - کلیه نهادها و ارگانهای جمهوری اسلامی مکلفند در تنظیم مناسبات و برقراری هر نوع ارتباط با دول خارجی و انعقاد قرار داد و همکاریهای‌فنی، اقتصادی، فرهنگی علمی و نظامی با کشورهای خارج و سازمانهای بین‌المللی هماهنگی سیاسی لازم با وزارت امور خارجه به عمل آورده و‌وزارت امور خارجه نیز مکلف است نسبت به فراهم آوردن موجبات تأمین هماهنگی و ایجاد ارتباط و تسهیلات لازم بر اساس اصول و سیاستهای‌خارجی و حفظ مصالح جمهوری اسلامی ایران اقدام لازم را معمول دارد.
ماده 9 - سفرا و مسئولان نمایندگیهای سیاسی و کنسولی جمهوری اسلامی ایران در حوزه مأموریت خویش مسئول کلیه فعالیتهای سیاسی و‌تبلیغاتی و فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بوده و نمایندگان و مأموران سایر وزارتخانه‌ها باید اقدامات و فعالیتهای خود را با آنها هماهنگ‌سازند.»
معمولا در سفرهای خارجی مسئولان وزارت خارجه در معرض سوالات خبرنگاران و فعالان حقوق بشر قرار می گیرند که برای پاسخ به آنها باید اطلاعات جامعی در این زمینه داشته باشند که بتوانند جواب های صحیح و قانع کننده ای ارائه دهند. شرکت در بعضی سازمان ها و جلسات بین المللی مثل کمیسیون حقوق بشر و کمیته حقوق کودک ملل متحد گرچه به عهده کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران و وزارت دادگستری است، ولی طبق قوانین با هماهنگی و همراهی ماموران وزارت خارجه انجام می شود. وقتی اطلاع از داده هایی این چنین قانونا در صلاحیت وزارت خارجه باشد، لابد در انتشار آنها هم صالح خواهد بود.
کشورمان عضو چندین میثاق و عهدنامه بین المللی است که مفاد این عهود مطابق ماده 9 قانون مدنی در حکم قانون هستند. این میثاق ها که اشاره به ترکیب جمعیتی و حقوق جمعیت های غیر حاکم هم دارند، مستلزم ارائه گزارش های دوره ای هستند. این گزارش ها در کشورمان توسط وزارت خارجه به مرجع مورد نظر که عمدتا دبیر کل سازمان ملل متحد است، ارائه می شود. تعدادی از میثاق ها و عهود بین المللی که ایران در آنها عضویت دارد و شماره مواد درخواست گزارش آنها به شرح ذیل است:
- میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ماده 40
- میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ماده 17
این دو میثاق 16 دسامبر 1966 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و دولت ایران 17 اردیبهشت 1354 رسما به آنها ملحق شده است.
- قرارداد بین المللی رفع هر نوع تبعیض نژادی، مواد 9 و11 ، این قرارداد در سال 1965 مصوب شده و ایران در سال 1347 به آن ملحق شده است.
- قرارداد بین المللی مبارزه با تبعیض در امر تعلیمات، ماده 7، مصوب 1960 ،الحاق دولت ایران 1346
- کنوانسیون حقوق کودک،ماده44 ، دولت ایران اسفند 1372 به این کنوانسیون ملحق شده است.
وقتی وزارت امور خارجه صلاحیت قانونی دارد که چنین گزارش هایی را به مراجع بین المللی بفرستد، آیا وزیر آن صلاحیت اظهار نظر در این زمینه را نخواهد داشت؟ توجه به مواد 2 و 11 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، مصوب بهمن 1387 نیز در این زمینه مفید فایده خواهد بود.
ماده 2: هر شخص ایرانی حق دسترسی به اطلاعات عمومی را دارد، مگر آنکه قانون منع کرده باشد.
ماده 11: مصوبه و تصمیمی که موجد حق یا تکلیف عمومی است قابل طبقه بندی به عنوان اسرار دولتی نمی باشد و انتشار آنها الزامی خواهد بود.

--------

[1]http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=2079
فیلم کامل مصاحبه صالحی:
http://www.miyanali.com/RS205/clip/1


پان‌آذری‌های ایران چه کسانی هستند؟

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم
پان‌آذری‌های ایران چه کسانی هستند؟              محمد بابایی - نهالستان

طی صد سال گذشته تحقیقات گسترده و بی‌طرفانه‌ و صد البته علمی بحمدالله ثابت کرده که در ایران تُرک نداریم. میلیون‌ها ایرانی هم که تُرکی صحبت می‌کنند، در اصل آذری‌هائی هستند که تُرک‌زبان شده‌اند. بنای این نوشته مناقشه در این بحث صدرصد علمی نیست. بررسی حواشی این مدعای علمی است که متاسفانه کمتر و بلکه اصلاً به آن پرداخته نمی‌شود.
وقتی گفته می‌شود در ایران تُرک نداریم، به طریق اولی صحبت از معضل و خطر پان‌تُرکیسم به همان اندازه اعتبار دارد که از خطر پان‌ژاپنی‌ها و یا پان‌مغول‌های ایران سخن به میان آید. اما وقتی با دلایل علمی ثابت شده که ایران میلیون‌ها شهروند آذری دارد، حتماً کسانی از میان این جمعیت انبوه تمایلات پان‌آذری خواهند داشت. تا کنون صدها مقاله با مضمون پان‌تُرک‌های ایران چه کسانی هستند به زیور طبع آراسته شده است. اما دریغ از یک مقاله که در آن دست‌کم ویژگی‌ها و خصلت‌های اصلی و منحصرد به فرد پان‌آذری‌های ایران مورد بررسی قرار گیرد. جریانی که بسیار فعال است و دهها نشریه و سایت و بودجه‌های مناسب تبلیغاتی در اختیار دارد. در این یادداشت سعی خواهد شد مشخصات و ویژگی‌های اصلی یک پان‌آذری اصیل که در کنگره‌های این جریان به تصویب می‌رسد، اجمالاً معرفی شود.
شایان ذکر است که کنگره پان‌آذری‌ها همه ساله در بیست و یک آذر برگزار می‌شود و در آن بیست و یک هسته اصلی پان‌آذری از بیست و یک شهر آذربایجان شرکت می‌کنند. هر هسته بیست و یک عضو دارد و بر سینه هر کدام از اعضاء هم بیست و یک نشان طلائی "آذرآبادگان" نصب است. قطعنامه‌های پایانی نیز همواره بیست و یک بند دارند و بیست و یک عضو شورای مرکزی پان‌آذری نیز در جریان همین کنگره‌ها برای مدت یک سال تعیین می‌شوند. بیست و یک در مکتب پان‌آذری عدد مقدسی است. اصول و تمامیت تفکر پان‌آذری مبتنی بر بیست و یک مصوبه‌ اصلی همین کنگره‌هاست و هر پان‌آذری همواره باید آنها را رعایت کند.
1-     پان‌آذری مدافع سرسخت منافع ملی و تمامیت ارضی و زبان رسمی فارسی در ایران است. پان‌آذری همه ایران را متحد و یکپارچه می‌داند و از علم کردن زبان‌ها و فرهنگ‌های محلی در مقابل زبان و فرهنگ رسمی سخت بی‌زار است و آن را عامل تجزیه کشور می‌پندارد. با همه این کلی‌نگری‌ها، پان‌آذری از همه ایران عضو نمی‌پذیرد، نگاه ملی اما زادگاه محلی دارد. به لحاظ شناسنامه‌ای پان‌آذری حتماً و قطعاً باید متولد یکی از استان‌ها و شهرهای تُرک‌نیشن ایران باشد. ترجیحاً اگر متولد تبریز باشد اصیل‌تر محسوب می‌شود. حوزه فعالیت پان‌آذری ایجاب می‌کند که اجداد او هم از طرف مادری و هم از طرف پدری به شکل کاملاً طباطبائی تُرک‌زبان باشند.
2-     پان‌آذری مهمترین تئوری تاریخ بشریت را متعلق به فیلسوف بزرگ ایران سید احمد کسروی می‌داند. کسروی کشف کرد که آذربایجانی‌ها قبلاً نمی‌دانستند تُرکی چیست و به زبان باستانی و ایرانی آذری صحبت می‌کردند. مطابق این تئوری با هجوم و حاکمیت اقوام صحرانشین تُرک، آذری با سرعتی بی‌پایان قربانی زبان وارداتی و غیرایرانی تُرکی شد. در حال حاضر آذرآبادگان محبوبترین کلمه برای پان‌آذری‌هاست که ریشه در این تئوری دارد و یادآور دوران باستان آذربایجان است.
3-     علیرغم قطعی و علمی بودن تئوری آذری شادروان کسروی، متاسفانه این تئوری در عمل به پدیده‌ای منحصر به فرد در کل تاریخ بشریت منجر شد. همه جهان متمدن در اعصار گذشته مورد هجوم اقوام صحرانشین بودند. اما در همه این موارد بعد از مدتی صحرانشینان مهاجم مغلوب فرهنگ و زبان برتر میزبان می‌شدند. مطابق این تئوری آذربایجان تافته جدابافته‌ای است که در آنجا از زمین به  آسمان باریده است. پاسخ به شبهات ناشی از این نظریه موضوع اصلی کنگره بیست و یکم پان‌آذری‌ها قرار گرفت. برای پرهیز از اطاله کلام، شبهات دشمن و مصوبات کنگره بیست و یکم در پانویس شماره یک به طور خلاصه ذکر شده است. [1]
4-     سیاست خارجی پان‌آذری مبتنی بر تنش‌زدائی و احترام به همه همسایه‌های ایران است. مشروط بر اینکه همسایه هم از اصالت برخوردار باشند. متاسفانه بعضی از همسایه‌های ایران مانند کشورهای عربی از جمله امارات یک وجبی و جمهوری آذربایجان چند وجبی و ترکیه ویژگی‌های یک کشور اصیل را ندارند و از فرهنگ ایرانشهری بی‌بهره مانده‌اند. نظر به تنوع همسایه‌های غیراصیل، پان‌آذری‌ها در این بخش با برادر بزرگتر یعنی پان‌ایرانیست‌ها تقسیم کار کرده‌اند. عرب‌ها را کُلّهم به پان‌ایرانیست‌ها که بزرگترین عرب‌شناس‌های جهان هستند، واگذار کرده و از مصوبات آنها تبعیت می‌کنند. اما خود به طور ویژه روی جمهوری آذربایجان و ترکیه متمرکز شده‌اند.
5-     علاقه پان‌آذری به جمهوری آذربایجان طوری است که چندین نام روی این کشور شناخته شده در عرصه بین‌المللی گذاشته است. اغلب با عنوان جمهوری جعلی آذربایجان از آن یاد می‌کنند. اما وقتی صحبت از آذربایجان ایران هم در میان باشد، ترجیح می‌دهند که به آن اران بگویند. پان‌آذری وقتی احساساتی می‌شود نام جمهوری آذربایجان را به شیوه‌ای صمیمانه و متمدنانه تحبیب می‌کند و به آن جمهوری باکو می‌گوید. علائق پان‌آذری فقط محدود به نامگذاری نیست. خواستار عودت جمهوری باکو به مام میهن هم هست. معتقد است که زمان معاهده ترکمانچای به پایان رسیده و اساساً استقلال این کشور جعلی بی‌معنی است.
6-     سوگلی پان‌آذری در میان همسایه‌های ایران ارمنستان است. وقتی صحبت از ارمنی و ارمنستان می‌شود، گُل از گُل پان‌آذری می‌شکفد.  همه چیز این کشور را به شکل فرهنگ می‌بیند. البته پان‌آذری یک ابهام استراتژیک در ارتباط دیپلماتیک با این کشور باستانی دارد که امیدوار است در آینده دانشمندان و متفکران و فلاسفه پان‌آذری راه‌حلی مرضی‌الطرفین برای آن بیابند. موضوع سرزمین‌های اشغالی آذربایجان توسط ارمنستان است. روزی که قرار است جمهوری باکو به مام میهن عودت شود، کمیته مرکزی پان‌آذری هنوز برای یک سؤال مهم و استراتژیک پاسخی قطعی نیافته است. آیا در چنین موقعیتی مناطق اشغالی جمهوری باکو از جمله قره‌باغ اشغالی هم باید عودت شوند؟ اگر دل نازک ارمنستان از این گستاخی رنجید چه باید کرد؟ آیا سرزمین‌های اشغالی باید مشمول عفو ملوکانه بشوند؟ این موضوع بزرگترین چالش دیپلماتیک پان‌آذری‌ها با سوگلی آنهاست که در تمام کنگره‌های پان‌آدزی مورد بررسی قرار می‌گیرد. آخرین راه‌حلی که سیاستمداران و فیلسوفان بزرگ پان‌آذری به کمیته مرکزی این تشکل ارائه کرده‌اند، حاکی از آن است که باید در آینده کلاً بی‌خیال عودت جمهوری آذربایجان بشوند و سری را که درد نمی‌کند بی‌جهت دستمال نبندند. چون در هر حال عودت این جمهوری جعلی منجر به رنجش کشور باستانی و اصیل ارمنستان خواهد شد.
7-     پان‌آذری به آرامش و متانت شهره است و هرگز نباید از کوره به در رود. تنها در یک مورد اجازه دارد که دهان خود را با لحن عصبی و امنیتی باز کند. و آن زمانی است که صحبت از جعل جمهوری است. منتقدان سؤال می‌کنند چرا فقط جمهوری آذربایجان را کشور جعلی می‌دانید؟ چرا ارمنستان و یا حتی گرجستان را جعلی نمی‌دانید؟ مگر همان سرزمین‌ها طبق همان معاهدات ترکمانچای و گلستان از ممالک محروسه ایران و امپراتوری قاجار جدا نشدند؟ چرا خواهان عودت آن کشورها نیستید؟ پان‌آذری این سؤالات را شُبهات پان‌تُرک‌ها می‌داند و بلافاصله فریاد می‌زند که بگیرید این پان‌تُرک بی‌وطن را....
8-     عشق پان‌آذری به ترکیه عارفانه و ویرانگر است. اسم ترکیه که به میان می‌آید پان‌آذری از خود بی‌خود می‌شود. حتی یادش می‌رود که قرار بود آدمی سکولار و غیرمذهبی انگاشته شود. چون خانم تانسو چیللر نخست وزیر اسبق جمهوری ترکیه را هم به شکل سلطان سلیم عثمانی می‌بیند. به طریق اولی برای پان‌آذری امیر اسدالله علم و امیر عباس هویدا و علی اکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل هم هیچ فرقی با هم ندارند. همه آنها کارگزاران دم و دستگاه شاه عباس کبیر هستند که باید انتقام شاه اسماعیل صفوی را در چالدران از وارثان فعلی سلطان عثمانی بگیرند و آنها را به خاک سیاه بنشانند. برای پان‌آذری بسیار مهم است که یک آذری اصیل همواره بداند ترکیه همان عثمانی و ایران همان صفوی است و کوچکترین غفلت موجب خواهد شد که ترکیه در اولین فرصت تبریز شیعه‌مذهب را قتل‌عام کند.
9-     رابطه عاشقانه پان‌آذری و ترکیه یکی داستانست پرآب و چشم و بیان آن متنوی هفتاد من کاغذ لازم دارد. وقتی صحبت از ترکیه به میان می‌آید، ممکن است پان‌آذری سکولار به یک بچه‌هیئتی دوآتشه تبدیل شده و آذربایجانی اصیل را کسی بداند که هفت پشت او ضرورتاً باید شیعه‌مذهب باشد. اخیراً پان‌آذری‌ها کشف کرده‌اند که شاعر نامدار تُرک مولانا محمد فضولی غیرآذربایجانی و ایران‌ستیز بوده است. می‌گویند پان‌تُرک‌ها او را آذربایجانی جلوه داده‌اند. چون فضولی سنی‌مذهب بود و بدتر از آن از صفویه نفرت داشت و مدح سلطان سلیمان قانونی را هم گفته بود. کلاً صحبت از سکولاریسم و لائیسم و هگل و دموکراسی و حقوق بشر منوط به شرایطی است که پای ترکیه و عثمانی در میان نباشد. در غیر اینصورت این بحثهای فلسفی نوعی قرتی‌بازی خواهد بود که ممکن است تمامیت مام میهن را با خطر مواجه کند.
10-حقوق بشر سرلوحه فعالیت‌های پان‌آذری است. علاقه بشردوستانه فراوانی به یادآوری کشتار  ارامنه به دست عثمانی‌ها دارد. هر کس کوچکترین تردیدی در نسل‌کشی ارامنه بکند، پان‌آذری سخت برمی‌آشوبد. حتی سؤال‌های دیگر را هم انحرافی می‌داند. مثلاً اگر کسی  صحبت از فاجعه جیلولوق در آذربایجان بکند که دسته‌جات مسلح مسیحی و از جمله داشناکهای ارمنی مسبب اصلی آن بودند، باز پای عثمانی را به میان می‌کشد که قصد کشتار شیعیان را داشتند. در چنین مواقعی پان‌آذری بدش هم نمی‌آید که نقش طوایف کُرد را در این میان پررنگتر ببیند و دسته‌جات مسلح ارمنی را کُلّهم تطهیر کند.
11-پان‌آذری در ایران همه فعالان کُرد را تجزیه‌طلب و خائن می‌داند. به آنها مشکوک است و سعی وافر دارد که پشت هر نوع فعالیت مدنی و قانونی مثل چاپ یک کتاب به زبان کُردی در سقز، توطئه بزرگ خائنان را کشف کند. اما همین پان‌آذری در ترکیه سخت دلبسته مبارزات مردم کُرد با میراث نژادپرستانه تُرکهاست و خواهان رسمیت کامل زبان کُردی در آن کشور است. البته به استقلال کُردها در ترکیه علاقه ندارد، چون برادر بزرگتر یعنی جریان پان‌ایرانیست مصوب کرده که هر جا کُرد هست آنجا ایران است. فعلاً  شرایطی مهیا نیست که خواهان عودت کردستان ترکیه به مام میهن بشوند. به طور کلی پان‌آذری تخصص ویژه‌ای روی نبرد تُرک و کُرد در هر نقطه از خاورمیانه دارد.
12-شجاعت از بارزترین خصلت‌های پان‌آذری است. در شرایط فعلی هیچ جریانی جرات انتقاد علنی از قانون اساسی کشور را ندارد. اما پان‌آذری شجاعانه اصل پانزده قانون اساسی را وصله ناجوری می‌داند که اجرای آن به تجزیه کشور منتهی خواهد شد.
13- پان‌آذری اصرار دارد که مهمترین میراث بشریت شاهنامه فردوسی است. گذراندن چند واحد اجباری شاهنامه‌شناسی در دانشگاه‌ها را توصیه می‌کند اما در این خصوص رفتار او کاملاً منطقه‌ای است. مثلاً برای اهالی شیراز و اصفهان این حق را قائل است که سعدی و جامی و نظامی گنجوی و حافظ را به فردوسی ترجیح دهند. و یا اگر ابراهیم گلستان نقد تندی هم بر علیه حکیم ابولقاسم فردوسی نوشت، پان‌آذری بر اساس اصول مدارا و حکمت آنها را تحمل می‌کند و بلکه مفید می‌داند. اما وقتی پای اهالی آذربادگان در میان باشد، حفط حریم مقدس شاهنامه از اوجب واجبات است. هر نقدی به فردوسی حتی اگر از طرف رضا براهنی باشد که از پیشگامان نقد ادبی در این کشور است و بسیاری از اشعار کلاسیک فارسی از جمله حافظ را از منظری متفاوت به ایرانیان معرفی کرده، شاخکهای حسی پان‌آذری تحریک شده و توطئه بزرگی را پشت آن تشخیص خواهد داد. پان‌آذری خواندن شاهنامه را ضروری سواد برای اهالی آذربایجان می‌داند. خاصه به داستان نبرد رستم با افراسیاب تورانی علاقه ویژه‌ای دارد.
14-پان‌آذری از طریق دوستان و دشمنان به طور دوجانبه تحت فشار است. بزرگترین دوست و برادر بزرگ و متحد آنها جریان پان‌ایرانیست است. اما در بعضی جلسات داخلی که اختلافاتی پیش می‌آید، پان‌آذری علیرغم این همه خدمات همچنان از طرف برادر بزرگتر با عبارت "دیگه داری تُرک‌بازی در میاری ..." تحقیر می‌شود. این لهجه لامصب هم که درست شدنی نیست. پان‌آذری داریم که با نیم قرن سابقه خدمت و شعار آذری آذری همچنان فارسی را با لهجه تُرکی صحبت می‌کند و اسباب انبساط خاطر برادر بزرگ در جلسات کاری می‌شود. حتی بعضی وقتها برادر بزرگتر به اندازه کافی او را خودی نمی‌داند و واهمه دارد که در ادامه راه دشوار مبارزه، دلبستگی‌های خانوادگی پان‌آذری را تحت تاثیر قرار بدهد و مرتکب خیانت بشود و به یک باره تصور بکند که خود نیز تُرک است. همین نگرش‌ها و تردیدها پان‌آذری را به حال و روز برده تحقیرشده‌ در کتاب اکلسی دو توکوویل انداخته که به هر اطواری متوسل می‌شد و خودشیرینی می‌کرد تا دل ارباب سفیدپوست خود را به دست آورد. پان‌آذری همواره  ناچار است که کاسه داغ‌تر از آش باشد. اگر در چند کیلومتری زادگاه فردوسی و در مشهد به یک باره نقاشی‌های مرتبط با شاهنامه از سطح شهر محو شوند، پان‌آذری کک‌اش هم نمی‌گزد. چون آن بی‌حرمتی متعلق به حوزه‌ای است که نقش ارباب فرهنگی را برای پان‌آذری دارد و لابد هر چه آن خسرو کند شیرین بود. اما اگر در شهر سلماس همین کار را با مجسمه فردوسی بکنند، کسی را یارای مقابله با غیرت باستانی پان‌آذری نیست. البته در پی بحران سلماس انتقادهای زیادی متوجه پان‌آذری‌ها شد و حتی برادر بزرگ آنها را به کم‌کاری متهم کرد. پان‌آذری‌ها نیز برای اثبات وفاداری قرار است در کنگره بعدی پیشنهاد  معطل‌مانده و دشمن‌شکن بنیانگذار تشکیلات خود را تصویب کنند. مطابق این مصوبه وقتی در آذربایجان به هر مناسبتی نام فردوسی به میان آمد، مردم موظف خواهند شد که سه صلوات بلند بفرستند. گویا نهادهای مذهبی هنوز چنین مجوزی را به پان‌آذری‌ها نداده‌اند.
15- پان‌آذری از طریق دشمنان به طور مضاعف تحت فشار روانی است. بسیاری پان‌آذری‌ها را پان‌ایرانیست‌های تکامل نیافته می‌دانند و با عنوان "دونمه" آنها را تحقیر می‌کنند. تُرک‌ها در گذشته به کسانی که دین و مذهب خود را تغییر می‌دادند، دونمه می‌گفتند. این اصطلاح چندان محترمانه نیست. به هر حال در شرایط عادی یک انسان عادی بی‌دین می‌شود، اما دین و مذهب آبا و اجدادی را برای خوشایند همسایه تغییر نمی‌دهد. در اغلب موارد دونمه‌گری ریشه در نوعی ترس و یا فرصت‌طلبی داشت. دونمه در دین و مذهب جدید از پاپ کاتولیک‌تر می‌شد و در هر موردی هم که شاه می‌بخشید، دونمه نمی‌بخشید. متاسفانه در مناطق کوچک‌تر دردسر اصلی برای نسل‌های بعدی دونمه باقی می‌ماند. از اینجا مانده و از آنجا رانده می‌شدند. بعضاً منطقه خود را ترک می‌کردند تا شاید در جائی که کسی اصل و نسب آنها را نمی‌شناسد، به آرامش برسند. پان‌آذری هم با چنین معضلی در دنیای معاصر مواجه است. اگر کوتاه بیایند از طرف برادر بزرگ به تُرک‌بازی متهم خواهند شد. به حال خود هم که رها می‌شوند، این عبارت دونمه دست از سر آنها برنمی‌دارد. روان پان‌آذری همیشه درگیر است.
16-پان آذری دموکرات و پایبند حقوق بشر است. اما با فعالان تُرک که همه آنها را پان‌تُرک می‌داند، شوخی ندارد. اگر این فعالان به زندان افتاده باشند و از حکومت اسلامی شش ماه حکم هم گرفته باشند، به کمتر از اعدام آنها راضی نمی‌شود.
17-پان‌آذری استقلال رای دارد. بسیاری پان‌آذری را عنصر گوش به فرمان برادر بزرگ یعنی پان‌ایرانیست می‌دانند. اصلاً اینطور نیست. بعضاً شجاعانه در مقابل آنها ایستادگی می‌کنند. به عنوان مثال جریان پان‌ایرانیسم از سر بزرگواری التفاتاتی به موسیقی اقوام دارد. موسیقی محلی را به رسیمت می‌شناسد و لازم هم باشد در محافلی به نمایش می‌گذارد که تحمل کثرت در فرهنگ ایرانشهری را نمایش دهد. اما پان‌آذری در حوزه فعالیت خود اجازه چنین قرتی‌بازی‌های را صادر نمی‌کند. رابطه موسیقی عاشیقی و پیوند آن با زبان و اسطوره‌های تُرکی باستان به گونه‌ای است که حسین علیزاده اشعار تُرکی معاصر را هم چندان مناسب آن نمی‌داند. با این وجود پان‌آذری اصرار دارد که عاشیق ریشه در گوسان‌های عهد خشایارشاه دارد و همین موسیقی هم باید پشت قباله شاهان تمدن‌ساز هخامنشی انداخته شود.
18-پان‌آذری تحولات آذربایجان را از بازی‌های تراکتورسازی گرفته تا فعالیت‌های کاملاً مدنی به خوبی و با دقت و امکانات فراوان رصد می‌کند. و خیلی خوب می‌داند که اوضاع در عالم واقع از چه قرار است. و برای  همین است که مدام بال بال می‌زند و برای همین هم باید گفت بزن بزن که داری خوب می‌زنی.
19- برای پان آذری عدد بیست و یک از تقدس بالائی برخوردار است. ادیان قدیمی هم اعداد مهم  و هویت‌بخش دارند. مثلاً در تورات ده فرمان اهمیت دارد. پان‌آذری‌ها عدد بیست و یک را حسابی گرامی می‌دارند. گفته میشود پان‌آذری‌های افراطی وقتی غذا هم می‌خورند، حتماً باید تعداد لقمه‌ها بیست و یک باشد. آبگوشت را هم با بیست و یک تکه نان خشک تیلیت می‌کنند. البته اصلاح‌طلبان و معتدلین پان‌آذری در این خصوص چندان سخت‌گیر نیستند و معتقدند بیست یک لقمه مستحب است و از واجبات نیست.
20-به طور کلی هر نوشته و هر بیانیه و هر قطعنامه و هر کتاب پان‌آذری باید به نوعی بیست و یک بند و یا فصل داشته باشد. اگر تعداد بندها زیاد بود در هم ادغام می‌کنند. و اگر به هر دلیلی قافیه تنگ آمد، می‌توان با خیال راحت به تعداد آنها آب بست.
21-پان‌آذری با بیست و یک قمار نمی‌کند.


[1] شبهه اصلی را مخالفان قسم‌خورده پان‌آذری‌ها با پذیرش تئوری زبان آذری مطرح کردند و به تبعات اجتناب‌ناپذیر آن پرداختند. زبان تُرکی مطابق این تئوری فاقد هر گونه مفاهیم شهری و متعلق به صحرانشینان بود، اما با سرعت برق و باد در بهترین شهرهای ایران رواج یافت. آن هم در دورانی که نه از آموزش عمومی خبری بود و نه از رادیو و تلویزیون و روزنامه. طی صد سال گذشته از زمین و زمان و یمین و یسار زبان تُرکی در محاصره آموزش انحصاری زبان فارسی است. تمام مطبوعات و رسانه‌های گروهی هم به فارسی است. اما هنوز زبان آذربایجان تُرکی باقی مانده و به نظر می‌رسد همچنان تُرکی هم باقی خواهد ماند. مخالفان قسم‌خورده از پان‌آذری‌ها سوال کردند چه حکمتی در این کار است؟ و بعد ادامه دادند که وقتی تئوری زبان آذری می‌گوید زبان تُرکی با چنین سرعتی در فرهنگی‌ترین مناطق و شهرهای ایران رواج یافت، باید بدیهی‌ترین تبعات نظریه را هم پذیرفت. و آن قدرت بی‌نظیر و بالای فرهنگی این زبان است. شواهد زنده‌ای هم برای آن آوردند. از ایروان تا گرجستان تا همه همسایه‌های آذربایجان، برای ارتباط با مردم آذربایجان و بعضاً با یکدیگر، زبان تُرکی را یاد می‌گرفتند. ارمنی‌ها و آشوری‌ها بدون تُرکی قادر به حرف زدن با هم نبودند. یک زبان وارداتی که به تازگی یک زبان اصیل را به حاشیه رانده چگونه به چنین قدرتی دست یافته است؟ عموم آذربایجانی‌ها در گذشته زبان هیچ همسایه‌ای را نمی‌دانستند. در دوران معاصر هیچ زبانی در منطقه قادر به این کارکرد تُرکی نشده است. مخالفان گفتند تُرکی به هر طریقی که به روح و جان و دل نیاکان آنها را راه یافته باشد، به آن افتخار می‌کنند تا کور شود هر آنکس که نتواند دید. اما پان‌آذری‌ها کور نشدند و در کنگره بیست و یکم، بیست و یک ماده تصویب کردند که خلاصه آنها به شرح زیر است :
زبان اقوام صحرانشین گرچه فاقد هر گونه  مفاهیم شهری بود، اما این اقوام بسیار حساب شده عمل کردند. گرچه از شرق به غرب آمدند، ولی تعمداً از روی نیشابور و سمنان و شهرهای شرقی ایران پریدند و آنها را تُرک‌زبان نکردند، تا امروز جریان‌های اصیل مثل پان‌آذری را با تناقض مواجه کنند. کلاً این اقوام از همان اول پان‌تُرک بودند و سیاست‌های چندلایه و پیچیده آنها را قرنها بعد اینتلجنت‌سرویس به کار بست تا زبان فرانسه را به حاشیه ببرد و انگلیسی زبان اول ارتباطی جهانیان بشود. کنگره بیست و یکم در بند بیست و یک مصوبه خود تصویب کرد که شنیدن شبهات معاندان برای پان‌آذری‌ها مجاز نیست. و اگر به طور تصادفی در معرض این شبهات قرار گرفتند، از این گوش بشنوند و قبل از اینکه از آن یکی گوش به در کنند، یک دل سیر فحش و بد و بیراه نثار پان‌تُرک‌ها بکنند.


جمعیت ترک های ایران چقدر است؟

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

جمعیت ترک های ایران چقدر است؟

تاکنون علیرغم درخواست های متعدد فعالان مرتبط با جمعیت های مختلف زبانی ایران برای گنجاندن گزینه زبان در سرشماری های دوره ای جمعیت، تاکنون هیچ گونه آمارگیری رسمی در این زمینه به عمل نیامده است. در نتیجه هیچ گونه آمار رسمی هم در مورد تعداد جمعیت های زبانی  مختلف در ایران وجود ندارد. هر گروهی هم با توجه به منافع خود آمار دلخواه خود را ارائه می دهد. بیشتر منابع این گروهها هم سایت های خارجی است که در صحت اطلاعات آنها به علت عدم دسترسی به منابع داخلی همواره شک و تردید وجود دارد.

برای مثال به تعداد جمعیت زبانی فارس و ترک ایران در منابع خارجی زیر توجه نمایید:

سایت سازمان سیا[1] و سایت اتنولوگ[2] جمعیت فارسی زبانان ایران را حدود 45 میلیون دانسته اند.

همه سخنوران زبان ترکی در ایران را سایت سازمان سیا[3] حدود 13.5 میلیون نفر اعلام کرده و سایت اتنولوگ[4] فقط جمعیت شاخه آذربایجانی زبان ترکی در ایران را 15 میلیون و 500 هزار نفر اعلام کرده است.

جمعیت ترک های ایران در روایت کتاب های زیر تا 30 و 35 میلیون هم ذکر شده است:

War and Peace in the Caucasus: Ethnic Conflict and the New Geopolitics [5]

Turkey-Iran Relations, 1979-2004: Revolution, Ideology, War, Coups and Geopolitics [6]

Borders And Brethren [7]

Continuum Political Encyclopedia of the Middle East [8]

همچنانکه پیشتر گفته شد به سبب عدم وجود آمار رسمی، همه اعداد ذکر شده فقط تخمین و محاسبه نویسندگان آن است و هیچ پشتوانه علمی قابل قبولی در پس خود ندارند.

برای دانستن تعداد واقعی و یا حداقل نزدیک به واقعیت ترکیب جمعیتی ایران چه باید کرد؟

برای به دست آوردن این آمار ما نه به منابع خارجی، بلکه نگاهی به منابع داخلی می اندازیم. نخست به آمار ارائه شده وزارت آموزش و پرورش می پردازیم. این وزارت خانه که متولی اصلی آموزش زبان فارسی به دانش‌ آموزان است لابد آماری هم از دانش آموزان غیر فارسی زبان که در سیستم این وزارت خانه به آنها دانش آموز "دو زبانه" گفته می شود دارد. با هم خبر زیر را به نقل از خبرگزاری فارس[9] می خوانیم:

"توجه به مناطق چندزبانه در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شد وزیر آموزش و پرورش افزود: صبح امروز در جلسه شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رئیس جمهور تبدیل آموزش و پرورش کشور به دو دوره 6 ساله ابتدایی و 6 ساله دوم و حذف دوره راهنمایی از نظام آموزشی به تصویب رسید؛ توجه به مناطق محروم و چند زبانه برای ایجاد عدالت آموزشی نیز یکی دیگر از مصوبات امروز شورای عالی آموزش و پرورش بود. وی ادامه داد: 70 درصد دانش‌آموزان در سراسر کشور دو زبانه بوده و پس از ورود به کلاس اول و گذراندن یک سال تحصیلی هنوز زبان مادری آنها به فارسی تبدیل نشده است؛ این گونه دانش‌آموزان چگونه می‌توانند با دانش‌آموزانی که در تهران تحصیل می‌کنند رقابت کنند. حاجی‌بابایی اظهار داشت: دانش‌آموزی که در کلاس اول با این افت تحصیلی مواجه شود تا آخر نیز نمی‌تواند موفق باشد. تاریخ خبر 88/9/23"

از این خبر می توان نتیجه گرفت که تنها 30 درصد دانش آموزان ایرانی و به تبع آن 30 درصد جمعیت کشور فارس هستند و بقیه به سایر گروههای زبانی تعلق دارند. یعنی 22 میلیون و 500 هزار نفر فارس و 52 میلیون و 500 هزار نفر دیگر غیر فارس هستند.

به علت عدم تداخل موضوع مطلب از بررسی آن قسمت از سخنان وزیر سابق آموزش و پرورش، جناب آقای حاجی بابایی می گذریم که گفته اند: "پس از ورود به کلاس اول و گذراندن یک سال تحصیلی هنوز زبان مادری آنها به فارسی تبدیل نشده است!!"

جمعیت ترک های ایران چقدر است؟

باز هم رسیدیم به سوال اول مطلب که ترک های ایران چند نفرند؟ تا اینجا می دانیم که جمعیت غیر فارس ایران حدود 52 میلیون و 500 هزار نفرند و ترک ها هم جزئی از این تعداد هستند. برای دانستن جواب سوالمان نگاهی می اندازیم به مصاحبه وزیر امورخارجه سابق و معاون فعلی رئیس جمهور با رسانه های کشور ترکیه.

"علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران برای دیدار و مذاکره رسمی با مقامات ترکیه ای وارد آنکارا شده است. صالحی پس از ورودش به ترکیه در فرودگاه اسن بوغا به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.
در پاسخ به یکی از سوالات آقای صالحی با احتمال نزدیک به یقین محل مذاکرات هسته ای ایران با غرب را ترکیه و شهر استانبول معرفی کرد.
صالحی در مورد زمان دیدارهای رسمی مابین مقامات ایران با سران اروپائی در مورد مسائل هسته ای را بیان نکرد ولی به نظر شخصی اش ترکیه و استانبول یکی از مناسبترین مکانهای برای میزبانی این ملاقات ها می باشد.
آقای صالحی در ادامه از برادری ملل ترکیه و ایران سخنانی را بیان کرده و خواستار گسترش روابط مابین ترکیه و ایران شد.
به نظر آقای صالحی پیوندهای تاریخی و فرهنگی ترکیه و ایران می تواند یکی از علل نزدیکی ملل ترکیه و ایران شود.آقای صالحی در ادامه افزود:
ما کم و بیش زبان مشترکی داریم، بیش از 40% مردمان ایران به زبان ترکی صحبت می کنند و این می تواند نکته بسیار مثبتی در روابط ترکیه ایران تلقی شود.
منبع خبر: آژانس رسمی خبری دوغان ترکیه2012/1/18"

با اظهارات جناب علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه سابق و معاون فعلی رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی به تعداد واقعی ترک های ایران دسترسی پیدا می کنیم. بیش از 40 درصد یعنی بیش از 30 میلیون نفر.

حالا که صحبت از جناب صالحی شد بخشی از سخنان ایشان در انستیتو شرق شناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان[10] را یادآور می شویم و از دوستان می خواهیم که به جای کلمه فارسی، ترکی را در آن جایگزین نموده و دوباره آن را بخوانند:

"وزیر امور خارجه کشورمان امروز در نشست محققین، ادبا و پژوهشگران تاجیکی در انستیتو شرق شناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان در شهر دوشنبه گفت: فرهنگ و تمدن نتایج اندیشه انسان است و زبان از عناصر عمده فرهنگ و تمدن است که مانند نخ تسبیح عناصر فرهنگ و تمدن را به هم متصل می‌کند.
صالحی با اشاره به اینکه زبان فارسی اقوام مختلف فارسی زبان با شاخه‌های مختلف را بهم پیوند داده است، اضافه کرد: هویت زدایی از زبان زدایی آغاز می‌شود، لذا مسئولیت شما اساتید و شخصیت‌های فرهنگی در پاسداری از زبان فارسی بسیار مهم است چرا که اینکار به منزله پاسداری از هویت،‌تاریخ، فرهنگ، ‌تمدن و پیشینه ما بعنوان ریشه دارترین تمدن‌های جهان است.
وی تصریح کرد: قدرت‌های غربی با سیطره مادی و رسانه‌ای درصدد هستند که یکی پس از دیگری فرهنگ‌ها را کنار زده و انسان‌هایی با هویت مصنوعی بوجود آورند."

تهران و ترکیب جمعیت

ترکیب جمعیتی شهر تهران هم همیشه مورد بحث بوده است، این شهر با پایتخت شدنش در سال 1210 قمری، همواره پذیرای مهاجرین بوده است. بیشترین مهاجران را هم به علت عدم اختصاص بودجه کافی از آذربایجان داشته است. در این قسمت مطلب می خواهم به مانند بعضی دوستان کمی شیطنت به کار برده و از منابع خارجی در این زمینه استفاده کنم ولی مانند بعضی ها به سراغ سازمان سیا و امثالهم نمی روم! آقای احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه سابق و نخست وزیر فعلی ترکیه در توجیه روابط نزدیک ایران و ترکیه (البته قبل از شروع اتفاقات سوریه) به خبرنگاران می گوید: "اگر از شما دومین شهر ترک زبان بعد از استانبول را بپرسند، احتمالا در پاسخ خواهید گفت: آنکارا. اما پاسخ درست تهران است. اگر آمار صحیحی گرفته شود تعداد ترک های تهران از آنکارا بیشتر یا حداقل برابر با آنکاراست."


-----------

منابع:

[1]و[3] https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html

[2] http://www.ethnologue.com/language/pes

[4] http://www.ethnologue.com/language/azb

[5] http://books.google.com/books?id=ZJUHC4FyZBMC&pg=PA96&dq=%22Southern+Azerbaijan%22+30+million&hl=en&ei=IJ6QTrKLPIak8QOyrvAp&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=4&ved=0CEAQ6AEwAw#v=onepage&q=%22Southern%20Azerbaijan%22%2030%20million&f=false

[6] http://books.google.com/books?id=HxItAQAAIAAJ&q=%22Southern+Azerbaijan%22+30+million&dq=%22Southern+Azerbaijan%22+30+million&hl=en&ei=IJ6QTrKLPIak8QOyrvAp&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=10&ved=0CFwQ6AEwCQ

[7] http://books.google.com/books?id=sHKSh_XltKMC&printsec=frontcover&dq=brenda+shaffer&hl=en&ei=QT1YTZrtNZDsOZr4wIAF&sa=X&oi=book_r#v=onepage&q&f=false

[8] http://books.google.com/books?ei=dRRaTdbGJt2qhAeFu-DgDQ&ct=result&id=YJwsAQAAIAAJ&dq=30+million+South+Azerbaijan&q=30-35

[9] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809231744

[10] http://www.iras.ir/vdcgn39x.ak9xx4prra.html?22625

فیلم کامل مصاحبه صالحی در ترکیه: www.miyanali.com/rs205/clip/1



چراغی كه به خانه روا نیست!

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

چراغی كه به خانه روا نیست!

كانال تلویزیونی سحر (بخش تركی آذربایجانی) سال هاست كه برای جمهوری آذربایجان برنامه پخش می كند و در همین سال ها هم درخواست فعالان فرهنگی آذربایجانی  اختصاص حداقل یك كانال تلویزیونی سراسری به زبان تركی آذربایجانی بوده است.

وجود كانال تلویزیونی سحر اثبات می كند كه صدا و سیما پتانسیل این كار را در اختیار دارد، چرا كه با اندكی تغییر در رویكرد خبری  كانال و با وجود آرشیو غنی این كانال از لحاظ برنامه های مختلف اعم از فیلم و سریال و مستند و ... این كانال به راحتی می تواند پخش داخلی سراسری داشته باشد. از نظر پخش هم كه با وجود سیستم دیجیتال، دیگر مشكلات سابق را نمی توان بهانه كرد.

در آدرس http://azeri.sahartv.ir/video می توان ویدیوی آخرین برنامه های این كانال از جمله، برنامه "غنچه لر" كه برای كودكان تهیه و پخش می شود را مشاهده كرد. كودكان غیرفارس این سرزمین از آموزش زبان مادری خود در مدارس و رسانه های رسمی محرومند؛ در حالی كه طبق اصول 15، 19، 48 و ... قانون اساسی چنین برنامه هایی باید برای آنها تهیه می شد، ولی در عمل این چراغ برای خانه روا دیده نشده است.



در خدمت و خیانت به وطن

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

در خدمت و خیانت به وطن

                                          محمد بابائی بالانجی - وبلاگ نهالستان


جنگ ایران و عراق بلافاصله بعد از انقلاب، به ایران تحمیل شد. سخن در خصوص چرائی شروع جنگ زیاد است. عده‌ای معتقدند شعارهای ایران انقلابی، حتی نظام‌های محافظه‌كار منطقه را تحریك می‌كرد. و به طریق اولی عراق و رژیم صدام حسین مترصد فرصت‌های كوچك‌تر از این هم بود. كسانی مسئله گروگان‌ها و حمایت ضمنی امریكا را مهم می‌دانند. اما آنچه اهمیت دارد، شروع جنگ و حمله به ایران است، كه حكومت صدام حسین مقصر اصلی بود. این موضوع را نهادهای بینالمللی هم تائید كرده‌اند. اما در خصوص طولانی شدن جنگ و شش سال بعدی، هیچ اتفاق نظری وجود ندارد.

آرديني اوخو / ادامه مطلب