كتاب های سوخته!

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

1-"یك هفته از 21 آذر گذشت، رفتیم مدرسه. دیدم نام مدرسه را كه 21 آذر مدرسه سی بود دوباره 15 بهمن كرده اند، مدیر جدیدی آمده بود، بچه ها می گفتند آقای رفعتی را گرفته اند، مدیر مدرسه در جلو صف به فارسی گفت: «بچه ها پیشه وری فرار كرد متجاسرین شكست خوردند و غائله تمام شد. پیشه وری رفت و زبانش را هم با خود برد! اكنون با هم می رویم تا مانده آثارش را نابود كنیم.» به صف شدیم و از كوچه تنگ، كه به كوچه میرزا حسین واعظ مشهور بود، گذشتیم. توی میدان گذر لیلاوا، آتش شعله می كشید، بچه های دیگر مدارس هم آمده بودند، یك یك كتاب ها را انداختیم تو آتش، مدیر جدیدمان به هر بچه ای كه كتابش را تو شعله می انداخت، یك شیرینی می داد. مدیران مدارس مواظب بودند كه كسی كتابش را پنهان نكند. حتما آن را بیندازد تو آتش، من هم كتاب هایم را انداختم تو آتش. آن روز بعد از مراسم "كتاب سوزان" مدرسه را تعطیل كردند. گفتند بروید خانه تان، فردا بیایید.

پدر تو خانه ناراحت بود می گفت: «آخر كتاب چه تقصیری داشت.» ... پدر می گفت: «روزنامه ای زبان ما را به مسخره گرفته، زبان تركی را زبان پیشه وری و زبان همسایه نام نهاده، آخر زبان چه ربطی به پیشه وری داشت، به همسایه داشت، مگر نسل به نسل با این زبان حرف نزده ایم؟...»

مادر گفت: «اینها خیال كرده اند كه تو ایران حتی تو دنیا فقط یك زبان هست. اگر به فرانسه هم بروند آن جا هم، تابلوها را به مسخره خواهند گرفت.» پدر خندید و گفت: «خانم مثل همیشه باز هم گل گفتی، حرف حساب زدی»"

نقل از: كتاب "برادرم صمد بهرنگی، روایت زندگی و مرگ او"؛ اسد بهرنگی؛ نشر بهرنگی؛ تبریز1378؛ صفحه 61

2- "امروز ساعت 11 و نیم قبل از ظهر از طرف دانش آموزان و دانشجویان شهر تبریز در میدان مقابل شهرداری جشنی با حضور عده ای بسیاری از اهالی شهر و مخبرین مطبوعات پایتخت و افسران ارتش و مامورین دولت برپا گردید و قبلا در وسط میدان آتش بزرگی افروخته بودند و مقدار زیادی كتب كلاسیك تركی را كه فرقه ننگین دمكرات چاپ كرده و به زور می خواستند به كودكان تدریس نمایند. در میان كف زدن و هورای حضار و فریادهای زنده باد اعلیحضرت شاهنشاه محبوب ما و پاینده باد جناب اشرف قوام السلطنه و محو باد دشمنان آذربایجان و نابود باد خائنین ایران، تمام كتابها را در آتش ریختند."

نقل از: روزنامه آتش، چهارشنبه 27 آذر

آرديني اوخو / ادامه مطلب

ایكی یول آیریجینده؛ بیزیم آخر سؤزومیز- میرجعفر پیشه وری

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

1324 نجو ایلین شهریور آیی نین 12 سینده، آذربایجان دموكرات فرقه سی تبریزده ایشه باشلادی. ایكی گون سونرا "آذربایجان" روزنامه سی ده فرقه نین خبرلر و افكارینین ناشری عنوانیله تبریزده یایینلاندی. میر جعفر پیشه وری نین "ایكی یول آیریجینده؛ بیزیم آخر سؤزومیز" آدلی مقاله سینی كی آذربایجان روزنامه سینین ایلك نومره سینده یایینلانمیشدی، بیرینجی دفعه اولاراق "آچیق سؤ‍ز" اوخوجولارینا سونورام. روزنامه نین رسم الخطی دییشیلمه ییب، قورونوب ساخلانمیشدیر.


تهراندان گلن خبرلر ایران خلق لرینین ایكی یول آیریجینده قرار دوتدیقلارینی گؤستریر. اوچ آی دان علاوه دیر كی مركزده رسمی و قانونی بیر حكومت یوقدور. اكثریت گوج ایله صدر حكومتینی و یا اونین نظیرینی خلقه تحمیل ایتمگه چالیشیر. ملی عنصرلر ارتجاع خطرینی حس ایدیب اكثریتین تدبیرلری ایله چوق جدی بیر صورتده مبارزه آپاریرلار.

محاربه نتیجه سینده میدانه چیخان ظاهری دموقراسی اصولینی بیله اونلار محو ایتمگه باشلامیشلار. ایشیتدیگیمیزه گؤره دموقراتیك جمعیت لر قدغن ایدیلمیش، آزادی خواه روزنامه لر قاپادیلمیشدیر. بو جریانی انگلتره خارجه وزیری نین ایران حقینده ایراد ایتدیگی نطقی قوه تلندیرمیشدر.

ظاهرده ارتجاعی جریانین شعارلاری چوق پارلاق و آلدادیجی دیر. بو، حقه بازلیق و شیادلیق ایله میدانه آتیلان شعاردر كی دالیندا دیكتاتورلیك، قولدورلیك و استبداد گیزلنمشدر.

بونلار میهن پرستلیك و استقلال پرده سی آلتیندا آزادلیق حركتنی پوزماغا چالیشرلار. مستر ایده و مستر بوین بو گؤستریشلر ایله گناهی ئوز متفق لری اولان شورالار اتفاقی نین اوستینه سالماغا چالیشرلار. شورالار اتفاقی نین سیاستیندن و جوابندن خبرمز یوخدور.

آنجاق بونی بیلیریك كی تمام بو تبلیغات آزادلیق حركتی نین قاباغینی آلماق، دموقرات دسته لری بیگانه پرستلیك ایله اتهام ایدیب میداندان چیقارماق مقصدیله باشلانمشدر.

بو تصادفی دگلدر كی سیدضیا و اونین طرفدارلاری مستر بوین و مستر ایده نین سؤزلرینی عیناً تكرار ایتمكده درلر. بونلارین هاموسی بیر چشمه دن سو ایچیر. ایرانده قَوی بیر ارتجاعی دولت یاراتماق او دولتین  نوختاسینی لندن سیاستمدارلاری نین الینه تاپشرماق نیتینده درلر. تازه بیر رضاخان، معاصر بیر ایران هیتلری وجوده گتیرمَگه چالیشرلار. آذربایجان جماعتی بو ماجرایه خونسردلیك ایله باخا بیلمز.

تمام آغیرلیق بیزیم آرخامیزا دوشمیشدر. هركس یئریندن تئز دورورسا آذربایجان حسابینه مقام قازانماق، وزارت و ثروت الده ایتمگه چالیشیر.


آذربایجان آزادلیق علمداری اولدیغی ایچون تهراندا چئوریلن فریلداغلارا قربان اولا بیلمز. بیز دموقراسی و آزادلیغی وار قوه مز ایله ساخلاماغا آند ایچمیشیك، تازه بیر هیتلر میدانه چیقسادا اونین آذربایجانا یولی اولا بیلمز، تازا رضاخانلیق فكرینه دوشن خائن لرین آذربایجاندا حاكمیت سورمك آرزوسی اورَكلرینده قالاجاقدر.

آذربایجان ئوزی ئوز ایشلرینی اداره ایتمگه قادردر. اگر تهران حقه بازلاری لندندن آلدیقلاری الهام اوزه ره آزادلیغی محو ایتمكده دوام ایدرسه لر بیز بیر قدم ایره لی قویوب تمامینه اورادان قطع رابطه ایتمگه مجبور اولاجاییق.

قوی مرتجع لر و آزادلیق و دموقراسی اصولی علیهینه چالیشانلار ئوز حسابلارینی دوشونسونلر و ئوز تكلیفلرینی بیر دفعه قطعی صورتده آلسینلار.

تهران حكومتی گرك بیلسین كی او ایكی یول آیریجینده دایانمیشدر، آذربایجان ئوز یولینی انتخاب ائتمیش، او، آزادلیق و دموقارسی اصولینه دوغرو گیده جكدیر. اگر تهران ارتجاع یولونی انتخاب ائده رسه خداحافظ بویوروب آذربایجانسیز یولونه دوام ائتسین. بودور بیزیم آخر سؤزوموز.

“آذربایجان قزئته سی، نومره۱، شهریور۱۴، ۱۳۲۴ه.ش”

---------

متن فوق از روزنامه آذربایجان، شماره یك، دوره دوم، 14 شهریور 1324 شمسی نقل شده است. رسم الخط روزنامه حفظ شده است.

شماره اول و دوم روزنامه آذربایجان- شهریور 1324- را می توانید از اینجا دانلود نمایید.



پان تركهای ایران چه كسانی هستند؟

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

پان تركهای ایران چه كسانی هستند؟                           محمد بابائی

 شكی نیست كه در ایران تمایلاتی مانند پان ترك و پان عرب وجود دارد. باز شكی نیست كه در  میان كرد و ترك و عرب و ... میتوان جریانهائی را مشاهده كرد كه چندان پایبند یكپارچگی ایران نیستند و به وضوح تفكری مبتنی بر جدائی دارند. اینكه این جریانات چقدر قدرت و نفوذ دارند، معلوم نیست. دشوار بتوان در این شرایط غیرشفاف وزن و میزان تاثیر گذاری این گروهها را مشخص و حتی آنها را شناسائی كرد. اما آنچه كه مشخص است و بیش از صد سال قدرت و آدمهای اسم و رسم داری هم داشته، و به گمان من كشور را به این حال و روز و شكافهای سخت دچار كرده، جریانهای پان ایرانیستی است. شایان ذكر است كه در كشوری با شرایط ایران كه چندین زبان و فرهنگ و قوم و قبیله و عشیره و یا هر اسم دیگری دارد، عنوان پان ایرانیسم نقض غرض است و به كلی بی معنی است. در واقع نام اصلی این جریان را شاید پان آریائی گری با محوریت انحصاری زبان فارسی نامید و گرنه در حالی كه تعداد عربهای بومی ایران از قطر و بحرین و كویت هم بیشتر است، پان ایرانیسم چه معنائی دارد؟

جریانهای مبتنی بر پان، در هر حال و با هر نگرش و تعریفی نوعی عقب گرد محسوب می شود. در شرایط امروز دنیا كه پذیرش تكثر و تنوع امری بدیهی است، یك نوع فكر و فرهنگ و زبان را حق مطلق انگاشتن، دست كمی از فاجعه ندارد. در این نوشته من قصد ندارم بر خلاف تیتر مطلب نشان دهم پان تركها چه كسانی هستند، چون نه می شناسم و نه علاقه ای به آدمهائی كه خود را نقطه پرگار تمدن می دانند، دارم. می خواهم نشان دهم كه سایر هموطنان غیر ترك ما، به چه كسی پان ترك می گویند.

چند وقت پیش و در یكی از شركتها با دوستی گپ می زدم. متوجه شدم كه بعضی از نوشته های من را خوانده است، انتظار نداشتم و خیلی خوشحال شدم. ضمن صحبت و به مناسبتی بیتی از سعدی خواندم، بلافاصله گفت : شما با این افكارتان شعر فارسی هم می خوانید؟

كاملا ساكت شدم و مصاحبت ما عملا پایان یافت، ایشان تصور كرد ناراحت شدم، ولی من چیزی كه دنبالش می گشتم را پیدا كرده بودم. می ترسم حمل بر خود نیوتن پنداری شود، اما در كشوری كه یارو دیپلم درست و حسابی هم ندارد خود را هانتینگتون جهان اسلام می داند، چه ایرادی دارد كه بگویم این سوال و طعنه ایشان، معادل افتادن سیب از درخت بود. معنای دقیق پان ترك از دید بسیاری از هموطنان عزیزم را فهمیدم :

در ایران، پان ترك به آذربایجانی و بطور كلی به تركی گفته می شود كه از زبان و فرهنگ و ادبیات تركی، اعلام نفرت و انزجار نكرده باشد.

این تعریف هیچ فرقی میان كسی كه آشكارا خود را غیر ایرانی می داند با مثلا رضا براهنی كه عمری به زبان فارسی خدمت كرده، قائل نیست. او حتی این حق را برای شما قائل نیست كه مثلا سعدی و حافظ را دوست بدارید ولی از فردوسی هیچ لذتی نبرید. در این تعریف دوست داشتن فردوسی چند واحد اجباری است كه تركها حتما باید آن را گذرانده باشند. اما اگر ابراهیم گلستان نظامی گنجوی را به فردوسی ترجیح دهد، مجاز است.

می گویند ذهنیت پرورش یافته در یك محیط استبدادی حتی اگر مخالف آن باشد در عمل به آن شباهت پیدا می كند. رژیم هائی مثل صدام، مخالفانش را هم به شكل خودش در می آورد. آریائی گری در كشور ما موفق شده و كار خود را كرده است. نه تنها قابل انكار نیست بلكه باید توجه شود كه چقدر به تحلیل مثلا روزنامه كیهان از مخالفانش شباهت دارد. كیهان تقریبا همان الفاظی را در خصوص فرقه و باند رجوی به كار می برد كه در خصوص معترضین انتخابات 88 به كار برد. محافلی با رده های رسمی بسیار بالا از كمك چند میلیارد دلاری عربستان و صهیونیستها به رئیس جمهور سابق همین كشور سخن گفتند. برای این نگرش كلمه ای باقی نمانده است كه با آن بتوانند فرق سایر مخالفان خود را با باند رجوی كه در جبهه صدام با كشور خود جنگید، بكار ببرند. قصد مقایسه نیست كه مثلا جدائی طلبان را با فرقه رجوی قیاس نمائیم، اتفاقا این باند آدمكش میانه ای با تركی ندارد و ارزانی همان آریائی بازان. ولی بهتر است كمی تعمق و ملاحظه كرد كه چنین تفكراتی عملا بانی تمام این شكافهاست. به نظر بسیار محدود من آینده ایران و یكپارچگی آن بیش از همه در دست جامعه مدنی فارسی زبان است كه با بسیج گسترده برای اذهان مخدوش و بیماری كه فقط از آنها حرف شنوی دارد، چاره ای بیندیشد. در غیر اینصورت دست كم با بیست میلیون پان ترك مواجه خواهند شد.



برگی از تاریخ: جلسه ی رد اعتبارنامه ی “پیشه وری”

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

یكی از كاستی هایی كه سنت روشنفكری ایرانی از آن رنج می برد، عدم جسارت كافی در رویارویی با نقصان های موجود در سنت سیاسی دموكراسی خواهی در ایران است. روشنفكر ایرانی همواره از آخرین مباحث اجتماعی و فلسفی انسان محور و تعقل محور آگاه بوده است و بسیاری از وابستگان سنت روشنفكری در ایران اقدام به ترجمه ی این مباحث به زبان فارسی نموده اند؛ اما با نگاه به عملكرد بسیاری از اسامی نامی در این سنت، با نمودهای آشكاری از عدم درونی نمودن این ترجمه ها مواجه گشته و در وادی عمل شاهد چنان سخنان و كرداری از سوی روشنفكر ایرانی می گردیم كه هیچ سنخیتی با اصول بنیادین و آشكار دستاوردهای تمدن بشری در حوزه ی تعقل و حرمت انسان و آزادی ندارد.

یكی از قربانیان این كاستی موجود در سنت روشنفكری ایران فرقه ی دموكرات آذربایجان و در صدر آن مرحوم سید جعفر پیشه وری می باشد. فرقه ی دموكرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری در برهه ای از تاریخ ایران می رفت كه طلایه دار مدرنترین و زیباترین چهره از آزادی و دموكراسی گردد كه ناگه از سوی جریان هایی كه خود داعیه دار تجدد بودند مورد هجماتی واپس گرایانه گردید. سید جعفر پیشه وری علیرغم وجود اسناد مبرهن در استقلال عمل و فكر، به وابستگی متهم گردید و كشتار آذربایجانیان در چارچوب تمركزگرایی آهنین محكوم به انكار در صفحات تاریخ نگاشته شده توسط روشنفكر ایرانی گردید.

در نوشتار حاضر به بازخوانی رد اعتبارنامه ی سیدجعفر پیشه وری با تكیه بر اسناد مجلس شورای ملی آن زمان در مجلسی خواهیم پرداخت كه حزب توده را بر مسند چندین وزارت خانه نشاند و لیبرال ها در آن تشكیل فراكسیون دادند.


آرديني اوخو / ادامه مطلب

دنیز، گؤی، محبت نبی خزری

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

دنیز، گؤی، محبت                        نبی خزری

دنیزی هدیه وئریرم سنه

من دئدیم ، سن باخدین، سن گولومسه دین

گؤی لرین شفقی دوشدو اوزونه

من ایسه... گؤی لری وئریرم دئدین ...

 

آیریلدیق غریبه هدییه لرله

گؤی لر عشقین قدر منه عزیزدی

آیریلدیق دنیزله ، آغ لپه لرله

نئجه آپارارسان؟ دنیز دنیزدیر

 

دنیزی وئردیم كی ، سنه هدیه

گلدییم ساحیله گلسن بیرده

منی گؤرمه ینده او منم دییه

منیمله دانیشیب گوله سن بیرده

 

اگر گؤروشمه­ سك بیزه داغ اولار

دئدیم ، نئچه دفعه بئله دئدیم من

دنیز ساحیلینه قاییتماق اولار

گؤیلرین ساحیلی وارمی، گئدیم من ؟

 

دوشوندوم آیریلیق گلندن بری

 سن منیم عشقیمه چیراغ اولاسان

اونونچون وئردین می منه گؤیلری

مندن گؤیلر قدر اوزاق اولاسان ؟!

 

من بیر دنیزم كی ، عشقیم سحر دیر

سنی دوشونورم ، عزیزیم یئنه

منیم دالغالاریم خاطیره لردیر

قوی چاتسین قلبی­نین ساحیللرینه

 

اصیل محبت كی، بویوك هونردیر

جوشار عوممان كیمی تزه آرزولار

منیم دالغالاریم خاطیره لردیر

اوردا طوفان دا وار، بورولغان دا وار

 

دنیزم عشقیم دن قاچماق هدردیر

من كی آدلاییرام چؤلو ، چمنی

منیم دالغالاریم خاطیره لردی

گئجه ده ، گوندوزده تاپاجاق سنی

 

ایسته­ سن یوخونا گلرم سنین

گلرم دنیز كیمی

اوزونه اینجی لر چیله رم سنین

چیله رم دنیز كیمی

یولونا شفق لر سپه رم سنین

سپه رم دنیز كیمی

ایسته سن اوزوندن اؤپه رم هردن

اوپه رم دنیز كیمی

آدینی قلبینین ساحیللرینه 

یازارام دنیز كیمی

"سئویرم" سؤیله سن بیر آخشام منه

سو سارام ، سوسارام دنیز كیمی

 

 

دونیادا ساكیت لیك آرامادیم من

گونش كیمی پارلا

سحر كیمی گل

گؤیلر تك یوخوما گلمك ایسته سن

سن آیلی، اولدوزلو گؤیلر كیمی گل

 

آدلا قوجاغیندان گور توفانلارین

من باخیم آخشامدان سحره كیمی

آدلا آغ یولویلا كهكشانلارین

پارلاسین هر اولدوز خاطیره كیمی

 

گل قیش گئجه سینده

یاز سحرینده

دنیزی گؤی لردن آییرماق اولماز

سونسوز كایناتین اوفوق لرینده

سن گؤروش واختینی شیمشك لرله یاز !

 

من گرك نغمه تك سنی دینله ییم

سن منیم عشقیمله اوره ییمله سن

نه قدر گؤیلر وار، سن منیمله سن

نه قدر دنیز وار ، من سنینله یم


آرديني اوخو / ادامه مطلب

ویرایش نخست منشور حقوق شهروندی منتشر شد

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

معاونت حقوقی ریاست جمهوری بر اساس وعده دكتر روحانی به مردم، با صدور اطلاعیه ای ویرایش نخست منشور حقوق شهروندی كه با همكاری دانشگاهیان، حوزه های علمیه، اندیشمندان و نخبگان جامعه تهیه شده است را همزمان با گزارش ۱۰۰ روزه دولت تدبیر و امید منتشر كرد.

متن اطلاعیه معاونت حقوقی ریاست جمهوری به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
شهروندان
ملت شریف ایران، فرزانگان، دانشگاهیان، حقوقدانان، فعالین اجتماعی و مدنی
معاونت حقوقی ریاست جمهوری با خرسندی به اطلاع می رساند: همانگونه كه ریاست محترم جمهوری به ملت ایران وعده فرموده بودند توفیق حاصل شد تا با همكاری دانشگاهیان، حوزه های علمیه، اندیشمندان و نخبگان جامعه ویرایش نخست منشور حقوق شهروندی را در صد روز اول دولت تدبیر و امید به امر ریاست محترم جمهوری تهیه و به پیشگاه شما عرضه نماید.
این منشور به مدت یك ماه برای اظهارنظر عموم ملت شریف ایران به ویژه صاحب نظران، اندیشمندان، دانشگاهیان، اساتید معظم حوزه های علمیه،‌ نهادهای مدنی و تشكل های مردم نهاد،‌ گروههای مختلف صنفی اعم از شهری و روستایی و عشایر غیور عرضه شده و پس از جمع آوری و اعمال نظرات رسیده به عنوان پیش نویس رسمی تقدیم رئیس محترم جمهور خواهد شد.
بدین وسیله برای تكمیل و اعتلای این منشور كه نخستین سند حقوق شهروندی این سرزمین و نشاندهنده جدیت دولت تدبیر و امید برای تحقق و اجرایی شدن آن است دست یاری به سوی همه شهروندان دراز می كنیم.

متن كامل این منشور بصورت فایل pdf از طریق لینك زیر قابل دریافت است:
http://www.president.ir/att/sharvandi.pdf

منبع: http://www.president.ir/fa/72975



مباهته، تهمت در خدمت دیانت!*

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

مباهته، تهمت در خدمت دیانت!*



1-    سروش نقل كرده است كه دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می یابد. روزنامه كیهان در آن ایام نوشته بود عبدالكریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی كرده و اسرار مملكتی را با بیگانگان در میان گذاشته است. مهاجرانی به شریعتمداری می گوید شما هر اختلافی كه با سروش و ایده ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه‌ات منتشر كن؛ اما شما می‌دانی، من هم می می دانم كه وصله جاسوسی به سروش نمی‌چسبد و این تهمتی ناروا و غیر موجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه ای دارد كه با خارجی ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می گوید: می دانم سروش جاسوسی نكرده، اما می شود به ایشان «بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراكه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور كسی جمع شوند كه محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن می گوید و نمی توان مردم را از اطراف او پراكنده كرد، می توان به او « بهتان» و «تهمت» زد و شخصیت او را تخریب كرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش كاست... [1]
2-    سخنان منسوب به یكی از ائمه جمعه: جنگ سایبری را جدی بگیرید. با وبلاگ طنز، علمی یا ادبی و یا هك كردن، با هر وسیله ای كه می توانید به جنگ بروید. هر چه هست الان جنگ است.  مسئله جنگ ما در فضای مجازی به این حد رسیده است كه هر كس دستش می رسد با هر وسیله ای كه می تواند متوسل بشود. این را بدانید كه مسلم است همانطور كه در جنگ برخی اوقات خلاف شرع ها جایز می شود در جنگ سایبری هم خلاف شرع ها جایز می شود. یعنی الان شرایطی است كه شما با هرچه كه به دستتان می رسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نكنید چون شما نزنید دشمن شما را می زند. [2]


********


طرح مسأله
برخی از متفكران اسلامی، با نگاه آسیب شناسانه به وضع اخلاق در جامعه ما، متوجه این بیماری خطرناك شده اند كه در نزد بسیاری از متدیّنان، «تهمت و افترا زدن» به مخالفان، جایز شمرده می شود و چنین استدلال می كنند كه با تهمت باید آبرو و حیثیت آنها را از بین برد تا كسی به آنها اعتماد نكند و تحت تأثیر ضلالت و گمراهی شان قرار نگیرد.
شرایط اجتماعی امروز ما كه باید به تعبیر امام خمینی آن را «روز تهمت» نامید[3]، ما را با این سؤال مواجه می سازد كه قضیه از چه قرار است؟  این توهّم  كه  «به مخالفان هر دروغی  را میتوان نسبت داد» چه  ریشه ای  دارد؟  عواقب  و پیامدهای    آن  چیست ؟ این سخن از «كجا» آمده و ما را به «كجا» می برد؟ ...



آرديني اوخو / ادامه مطلب