بررسی ادعای «دگرگشت زبان در آذربایجان»

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم
بررسی ادعای «دگرگشت زبان در آذربایجان»

1- طغرل بیگ سلجوقی سال ها قبل از شکست دادن رقیب غزنوی اش سلطان مسعود، با برادران و قبیله خود در آسیای مرکزی، در سرزمین بین دریاچه آرال و سمرقند بسر میبرد. آنها در حالیکه در دشت های آسیای مرکزی با هزاران اسب سوار ماهر و تیرانداز خود برای این یا آن امیر محلی میجنگیدند، جنگ و گریز با دیگر قبایل ترک را هم ادامه میدادند. هدف آنها که اساسا گله داری کرده پیوسته در حال کوچ و نبرد با دیگران بودند، احتمالا در درجه اول تامین خورد و خوراک قبیله و گسترش نفوذ و ثروت آن و شاید هم اسکان در جائی و ماوائی بود که هنوز معین نشده بود.

در این شرایط طغرل بیگ برادر خود «چاغری بیگ» را همراه با ۳۰۰۰ جنگجو برای یک «سفر اکتشافی» به سرزمین های ناشناسی فرستاد که میگفتند آباد و ثروتمند اند: آذربایجان و آناتولی. بعد از آنکه چاغری بیگ با بار های سنگین تاراج از ری، آذربایجان و حومه شهر وان امروزی ترکیه به آسیای مرکزی برگشت و تجارب خود را به طغرل بیگ تعریف نمود، احتمالا نطفه کوچ های بزرگ سلجوقیان و عموما قبایل ترک زبان به سوی ایران، از جمله خراسان و آذربایجان و همچنین آناتولی شکل گرفت. این در سال ۱۰۱۸ م بود.

تا سال ۱۰۴۰ م طغرل بیگ سمرقند، بخارا، هرات و نیشابور را فتح کرده بود. در همان سال، او با شکست دادن سلطان غزنوی بعنوان «پادشاه خراسان» در نیشابور تاجگذاری نمود. اولین موج بزرگ مهاجرت قبایل ترک به خراسان و بقیه نقاط ایران شروع شده بود.

در سال ۱۰۷۱ یعنی درست ۵۳ سال بعد برادر زاده طغرل بیگ، پسر چاغری بیگ و سلطان جوان سلجوقی آلپ ارصلان با شکست دادن نیروهای بیزانس در شهر ملازگرد (مالازگیرت) در شرق ترکیه امروز، دروازه «روم شرقی» یعنی بیزانس را رسما به روی قبایل ترک باز کرد. این اولین شکست بیزانس مسیحی از یک نیروی مسلمان بود.

بعد از آن به مدت پانصد سال و حتی بیشتر، طوایف و قبایل کوچک و بزرگ ترک از آسیای مرکزی رو بسوی ایران (بخصوص آذربایجان) و آناتولی گذاشتند. بنظر پژوهشگر معروف تاریخ ترکان و بیزانس کلود کاهن هیچ شکی نیست که قبل از این اولین موج کوچ هم، بعضی عناصر ترک به این منطقه نفوذ کرده بودند اما یقینا مرحله تعیین کننده «ترک شدن» منطقه با همین کوچ دوره سلجوقیان شروع شده و در آذربایجان و بخصوص آناتولی متمرکز گردیده و تعداد ترکانی که در آناتولی ساکن شده اند خیلی بیشتر از آذربایجان بوده است.

روایت عباس جوادی از آغاز دگرگشت زبان در آذربایجان[1]

2- ابوکرب (حاکم یمن) پس از تسخیر حیره و انبار به سوی موصل و آذربایجان حمله کرد و در آنجا با ترکان روبرو شد و آنها را شکست داد.

روایت طبری[2] و ابن خلدون[3] از شاهان یمن در دوران بشتاسب و بهمن پسر اسفندیار

3- در این سال (90 هجری) مسلمة بن عبدالملک  به جنگ ترکان رفت و به منطقه باب الابواب (دربند) آذربایجان رسید و در آنجا شهرها و قلعه ها را فتح کرد.

روایت طبری از حوادث سال 90 هجری[4]

------------

متن شماره یک روایتی است از عباس جوادی زبان شناس و مورخ معاصر از آنچه که آن را آغاز دگرگشت زبان در آذربایجان می نامد. حوادث با دقت در کنار هم چیده شده اند که هیچ شک و شبهه ای در دل خواننده در حقیقت ماجرا ایجاد نگردد.

متن شماره دو روایت محمد بن جریر طبری و ابن خلدون از عصر بشتاسب و بهمن  و حوادثی که شاهان یمن در این روزگار از سر گذرانده اند و متن شماره سه بخشی از حوادث سال 90 هجری به روایت طبری است.

محمد بن جریر طبری سال 224 هجری قمری (839 میلادی) در شهر آمل متولد شد و تحصیلات خود را از همان آغاز جوانی در ری، مصر و بغداد به انجام رساند و به احتمال قوی  برای رفتن به شام و مصر از آذربایجان نیز عبور کرده است. طبری نگارش کتاب بزرگ «تاریخ الرسل و الملوک و اخبارهم و من کان فی زمن کل واحد منهم» که به تاریخ طبری مشهور است را در 48 سالگی یعنی در سال 885 میلادی آغاز کرده است. طبری در سال 885 میلادی یعنی 200 سال قبل از زمان ادعایی آقای جوادی برای آغاز مهاجرت ترکان به آذربایجان و شروع ترک شدن آذربایجان که 500 سال هم به درازا کشیده، ترک بودن ساکنان منطقه را می دانسته و آذربایجان را سرزمین ترکان نامیده است.

 

منابع:

[1] https://fa.wikibooks.org/wiki/%DA%86%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2/%D8%AF%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA_%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C

[2] تاریخ طبری، جلد 1، صفحه 404 – ترجمه تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، 1352، جلد2، صفحه 79

[3] تاریخ ابن خلدون، جلد 1، صفحه 12

[4] تاریخ طبری، جلد 5، صفحه 226 – ترجمه تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، 1352، جلد9، صفحه 57



برگی از تاریخ: سؤال اکبر اعلمی نماینده تبریز از مصطفی پورمحمدی وزیر کشور وقت درباره حوادث خرداد 85 آذربایجان + فیلم

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

برگی از تاریخ: سؤال اکبر اعلمی نماینده تبریز از مصطفی پورمحمدی وزیر کشور وقت درباره حوادث خرداد 85 آذربایجان

 

اشاره: چاپ مطلب و کاریکاتوری توهین آمیز نسبت به ترک ها در "ایران جمعه" 1385/2/22 (ویژه نامه روزهای جمعه روزنامه دولتی ایران)، باعث بروز حوادث و ناآرامی هایی در آذربایجان گردید. اکنون که 8 سال از آن اتفاقات گذشته است، مسئله را از دیدگاه رسمی و پرسش نماینده مجلس شورای اسلامی و پاسخ وزیر کشور وقت بررسی می کنیم.

اکبر اعلمی نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر هفتم خرداد 1385 در این زمینه سوالاتی را از آقای مصطفی پورمحمدی وزیر کشور وقت مطرح نمودند. این سوالات در مورخه 1385/3/23 با حضور پورمحمدی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی مطرح گردید و به دلیل قانع نشدن نماینده سوال کننده به صحن علنی ارجاع شد. پس از یکسال در اوایل خرداد 86 نوبت به طرح سوال در صحن علنی رسید که وزیر کشور به بهانه مخالفت شورای عالی امنیت ملی از حضور در جلسه خودداری نمودند و پس از اصرار و پیگیری های آقای اعلمی در نهایت این جلسه پرسش و پاسخ در مورخه 1386/3/22 برگزار شد. بخش هایی از این پرسش و پاسخ را می خوانیم. علاقه مندان می توانند متن کامل آن را در مشروح مذاکرات مجلس[1] بخوانند. کسانی هم که علاقه زیادی به مطالعه متون طولانی ندارند می توانند فیلم این پرسش و پاسخ را در این صفحه یا در سایت آپارات[2] ببینند.


آرديني اوخو / ادامه مطلب

حدود آذربایجان در قباله فروش روستای كؤچز قاراباغ

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

در این مطلب سند فروش ششدانگ روستای خزاز ناحیه كؤچز قاراباغ سفلی -آران قاراباغ- به سال 981 هجری می آید. در این سند  صریحا ذكر شده است كه این روستا از توابع  قاراباغ و آذربایجان است.

خلاصه سند: قباله شش دانگ ملك قریه خزاز ناحیه كوچز قراباغ، كه در آذربایجان قرار دارد.این ملك توسط فغانی عاشق دیوانلو از نفس قلی توشمال خلیل فخر الدینلو خریداری شده است.

خط: شكسته نستعلیق

محل نگهداری: Institut drevnikh rukopisei im. Mashtotsa "Matenadaran" Erevan

انتشار: Papazian, Akop Davidovich. Persidskie dokumenty Matenadarana: II Kupchie (14-16 vv.). Erevan Izdatel"stvo Akademii Nauk Armianskoi SSR, 1968. 116-17, 316-17, 485-87, 582

تصویر سند:

متن سند را در ادامه مطلب بخوانید.



آرديني اوخو / ادامه مطلب

حدود آذربایجان در فرمان كریم خان

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

در سند زیر كه تصویری است از فرمان كریم خان زند به سال 1177 قمری حدود آذربایجان چنین آمده است:

ولایت آذربایجان از شیروان و قره باغ و دارالسلطنه تبریز و گنجه و نخجوان و قلمرو علیشكر

 جهت اطلاع آن دسته از افراد كه حدود آذربایجان را تا ارس می دانند و نامیده شدن جمهوری آذربایجان به این نام را بدعتی كه از سال 1918 راه افتاد. انشا اله در این زمینه اسناد دیگری نیز به تدریج منتشر خواهم كرد.


آرديني اوخو / ادامه مطلب

كتاب های سوخته!

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

1-"یك هفته از 21 آذر گذشت، رفتیم مدرسه. دیدم نام مدرسه را كه 21 آذر مدرسه سی بود دوباره 15 بهمن كرده اند، مدیر جدیدی آمده بود، بچه ها می گفتند آقای رفعتی را گرفته اند، مدیر مدرسه در جلو صف به فارسی گفت: «بچه ها پیشه وری فرار كرد متجاسرین شكست خوردند و غائله تمام شد. پیشه وری رفت و زبانش را هم با خود برد! اكنون با هم می رویم تا مانده آثارش را نابود كنیم.» به صف شدیم و از كوچه تنگ، كه به كوچه میرزا حسین واعظ مشهور بود، گذشتیم. توی میدان گذر لیلاوا، آتش شعله می كشید، بچه های دیگر مدارس هم آمده بودند، یك یك كتاب ها را انداختیم تو آتش، مدیر جدیدمان به هر بچه ای كه كتابش را تو شعله می انداخت، یك شیرینی می داد. مدیران مدارس مواظب بودند كه كسی كتابش را پنهان نكند. حتما آن را بیندازد تو آتش، من هم كتاب هایم را انداختم تو آتش. آن روز بعد از مراسم "كتاب سوزان" مدرسه را تعطیل كردند. گفتند بروید خانه تان، فردا بیایید.

پدر تو خانه ناراحت بود می گفت: «آخر كتاب چه تقصیری داشت.» ... پدر می گفت: «روزنامه ای زبان ما را به مسخره گرفته، زبان تركی را زبان پیشه وری و زبان همسایه نام نهاده، آخر زبان چه ربطی به پیشه وری داشت، به همسایه داشت، مگر نسل به نسل با این زبان حرف نزده ایم؟...»

مادر گفت: «اینها خیال كرده اند كه تو ایران حتی تو دنیا فقط یك زبان هست. اگر به فرانسه هم بروند آن جا هم، تابلوها را به مسخره خواهند گرفت.» پدر خندید و گفت: «خانم مثل همیشه باز هم گل گفتی، حرف حساب زدی»"

نقل از: كتاب "برادرم صمد بهرنگی، روایت زندگی و مرگ او"؛ اسد بهرنگی؛ نشر بهرنگی؛ تبریز1378؛ صفحه 61

2- "امروز ساعت 11 و نیم قبل از ظهر از طرف دانش آموزان و دانشجویان شهر تبریز در میدان مقابل شهرداری جشنی با حضور عده ای بسیاری از اهالی شهر و مخبرین مطبوعات پایتخت و افسران ارتش و مامورین دولت برپا گردید و قبلا در وسط میدان آتش بزرگی افروخته بودند و مقدار زیادی كتب كلاسیك تركی را كه فرقه ننگین دمكرات چاپ كرده و به زور می خواستند به كودكان تدریس نمایند. در میان كف زدن و هورای حضار و فریادهای زنده باد اعلیحضرت شاهنشاه محبوب ما و پاینده باد جناب اشرف قوام السلطنه و محو باد دشمنان آذربایجان و نابود باد خائنین ایران، تمام كتابها را در آتش ریختند."

نقل از: روزنامه آتش، چهارشنبه 27 آذر

آرديني اوخو / ادامه مطلب

ایكی یول آیریجینده؛ بیزیم آخر سؤزومیز- میرجعفر پیشه وری

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

1324 نجو ایلین شهریور آیی نین 12 سینده، آذربایجان دموكرات فرقه سی تبریزده ایشه باشلادی. ایكی گون سونرا "آذربایجان" روزنامه سی ده فرقه نین خبرلر و افكارینین ناشری عنوانیله تبریزده یایینلاندی. میر جعفر پیشه وری نین "ایكی یول آیریجینده؛ بیزیم آخر سؤزومیز" آدلی مقاله سینی كی آذربایجان روزنامه سینین ایلك نومره سینده یایینلانمیشدی، بیرینجی دفعه اولاراق "آچیق سؤ‍ز" اوخوجولارینا سونورام. روزنامه نین رسم الخطی دییشیلمه ییب، قورونوب ساخلانمیشدیر.


تهراندان گلن خبرلر ایران خلق لرینین ایكی یول آیریجینده قرار دوتدیقلارینی گؤستریر. اوچ آی دان علاوه دیر كی مركزده رسمی و قانونی بیر حكومت یوقدور. اكثریت گوج ایله صدر حكومتینی و یا اونین نظیرینی خلقه تحمیل ایتمگه چالیشیر. ملی عنصرلر ارتجاع خطرینی حس ایدیب اكثریتین تدبیرلری ایله چوق جدی بیر صورتده مبارزه آپاریرلار.

محاربه نتیجه سینده میدانه چیخان ظاهری دموقراسی اصولینی بیله اونلار محو ایتمگه باشلامیشلار. ایشیتدیگیمیزه گؤره دموقراتیك جمعیت لر قدغن ایدیلمیش، آزادی خواه روزنامه لر قاپادیلمیشدیر. بو جریانی انگلتره خارجه وزیری نین ایران حقینده ایراد ایتدیگی نطقی قوه تلندیرمیشدر.

ظاهرده ارتجاعی جریانین شعارلاری چوق پارلاق و آلدادیجی دیر. بو، حقه بازلیق و شیادلیق ایله میدانه آتیلان شعاردر كی دالیندا دیكتاتورلیك، قولدورلیك و استبداد گیزلنمشدر.

بونلار میهن پرستلیك و استقلال پرده سی آلتیندا آزادلیق حركتنی پوزماغا چالیشرلار. مستر ایده و مستر بوین بو گؤستریشلر ایله گناهی ئوز متفق لری اولان شورالار اتفاقی نین اوستینه سالماغا چالیشرلار. شورالار اتفاقی نین سیاستیندن و جوابندن خبرمز یوخدور.

آنجاق بونی بیلیریك كی تمام بو تبلیغات آزادلیق حركتی نین قاباغینی آلماق، دموقرات دسته لری بیگانه پرستلیك ایله اتهام ایدیب میداندان چیقارماق مقصدیله باشلانمشدر.

بو تصادفی دگلدر كی سیدضیا و اونین طرفدارلاری مستر بوین و مستر ایده نین سؤزلرینی عیناً تكرار ایتمكده درلر. بونلارین هاموسی بیر چشمه دن سو ایچیر. ایرانده قَوی بیر ارتجاعی دولت یاراتماق او دولتین  نوختاسینی لندن سیاستمدارلاری نین الینه تاپشرماق نیتینده درلر. تازه بیر رضاخان، معاصر بیر ایران هیتلری وجوده گتیرمَگه چالیشرلار. آذربایجان جماعتی بو ماجرایه خونسردلیك ایله باخا بیلمز.

تمام آغیرلیق بیزیم آرخامیزا دوشمیشدر. هركس یئریندن تئز دورورسا آذربایجان حسابینه مقام قازانماق، وزارت و ثروت الده ایتمگه چالیشیر.


آذربایجان آزادلیق علمداری اولدیغی ایچون تهراندا چئوریلن فریلداغلارا قربان اولا بیلمز. بیز دموقراسی و آزادلیغی وار قوه مز ایله ساخلاماغا آند ایچمیشیك، تازه بیر هیتلر میدانه چیقسادا اونین آذربایجانا یولی اولا بیلمز، تازا رضاخانلیق فكرینه دوشن خائن لرین آذربایجاندا حاكمیت سورمك آرزوسی اورَكلرینده قالاجاقدر.

آذربایجان ئوزی ئوز ایشلرینی اداره ایتمگه قادردر. اگر تهران حقه بازلاری لندندن آلدیقلاری الهام اوزه ره آزادلیغی محو ایتمكده دوام ایدرسه لر بیز بیر قدم ایره لی قویوب تمامینه اورادان قطع رابطه ایتمگه مجبور اولاجاییق.

قوی مرتجع لر و آزادلیق و دموقراسی اصولی علیهینه چالیشانلار ئوز حسابلارینی دوشونسونلر و ئوز تكلیفلرینی بیر دفعه قطعی صورتده آلسینلار.

تهران حكومتی گرك بیلسین كی او ایكی یول آیریجینده دایانمیشدر، آذربایجان ئوز یولینی انتخاب ائتمیش، او، آزادلیق و دموقارسی اصولینه دوغرو گیده جكدیر. اگر تهران ارتجاع یولونی انتخاب ائده رسه خداحافظ بویوروب آذربایجانسیز یولونه دوام ائتسین. بودور بیزیم آخر سؤزوموز.

“آذربایجان قزئته سی، نومره۱، شهریور۱۴، ۱۳۲۴ه.ش”

---------

متن فوق از روزنامه آذربایجان، شماره یك، دوره دوم، 14 شهریور 1324 شمسی نقل شده است. رسم الخط روزنامه حفظ شده است.

شماره اول و دوم روزنامه آذربایجان- شهریور 1324- را می توانید از اینجا دانلود نمایید.



برگی از تاریخ: جلسه ی رد اعتبارنامه ی “پیشه وری”

یازار : رضا صيامي

+0 به یه ندیم / پسندیدم

یكی از كاستی هایی كه سنت روشنفكری ایرانی از آن رنج می برد، عدم جسارت كافی در رویارویی با نقصان های موجود در سنت سیاسی دموكراسی خواهی در ایران است. روشنفكر ایرانی همواره از آخرین مباحث اجتماعی و فلسفی انسان محور و تعقل محور آگاه بوده است و بسیاری از وابستگان سنت روشنفكری در ایران اقدام به ترجمه ی این مباحث به زبان فارسی نموده اند؛ اما با نگاه به عملكرد بسیاری از اسامی نامی در این سنت، با نمودهای آشكاری از عدم درونی نمودن این ترجمه ها مواجه گشته و در وادی عمل شاهد چنان سخنان و كرداری از سوی روشنفكر ایرانی می گردیم كه هیچ سنخیتی با اصول بنیادین و آشكار دستاوردهای تمدن بشری در حوزه ی تعقل و حرمت انسان و آزادی ندارد.

یكی از قربانیان این كاستی موجود در سنت روشنفكری ایران فرقه ی دموكرات آذربایجان و در صدر آن مرحوم سید جعفر پیشه وری می باشد. فرقه ی دموكرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری در برهه ای از تاریخ ایران می رفت كه طلایه دار مدرنترین و زیباترین چهره از آزادی و دموكراسی گردد كه ناگه از سوی جریان هایی كه خود داعیه دار تجدد بودند مورد هجماتی واپس گرایانه گردید. سید جعفر پیشه وری علیرغم وجود اسناد مبرهن در استقلال عمل و فكر، به وابستگی متهم گردید و كشتار آذربایجانیان در چارچوب تمركزگرایی آهنین محكوم به انكار در صفحات تاریخ نگاشته شده توسط روشنفكر ایرانی گردید.

در نوشتار حاضر به بازخوانی رد اعتبارنامه ی سیدجعفر پیشه وری با تكیه بر اسناد مجلس شورای ملی آن زمان در مجلسی خواهیم پرداخت كه حزب توده را بر مسند چندین وزارت خانه نشاند و لیبرال ها در آن تشكیل فراكسیون دادند.


آرديني اوخو / ادامه مطلب